به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، سال 1396 توسط مقام معظم رهبری سال «اقتصاد مقاومتی،تولید و اشتغال» نامگذاری شد و این، نشان از اهمیت این موضوع و نیاز کشور در این برهه از زمان به این مهم دارد.
همانطور که در بندهای 19، 20 و 21 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده میبینیم، میتوانیم یکی از علل عدم اجرای صحیح اقتصاد مقاومتی در کشور راببینیم:
حلقۀ مفقوده در اقتصاد مقاومتی، پیوند میان اقتصاد و فرهنگ است. اجرای اقتصاد مقاومتی تنها وظیفۀیک نهاد نیست؛ وظیفهای عمومی است و همتی همگانی میطلبد.
دولت و فعالان اقتصادی و...!!!
مطابق تقسیمات صورت گرفته، دولت، فعالان اقتصادی و مردم، سه نهادی هستند که در اجرای اقتصاد مقاومتی دخیل میباشند؛ اینجا است که اقتصاد فرهنگ نقش خود را نشان میدهد و در مسئله ورود میکند.
مسئلۀ اقتصاد و فرهنگ وپیوند آن که متاسفانه به قدر کافی مورد توجه نیست، به گذشتههای دوری برمیگردد که نشان میدهد رفتار اقتصادی مردم ازفرهنگ آنها جدا نیست، بلکه این دو بسیار به هم وابستهاند.امروزه در کشورهای غربی این پیوند به عنوان یک گرایش در دانشگاهها تدریس میشود اما متاسفانه در کشور ما به صورت جدی به آن توجهی نشده و این گرایش مهم، مغفول مانده است.
فرهنگ و اقتصاد، پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند به گونهای که رفتار اقتصادی، ریشۀ فرهنگی و حتی رفتار فرهنگی، ریشۀ اقتصادی دارند.مثلاً تمامی فعالیتهای اقتصادی نظیر مصرف،سرمایهگذاری، تولید و... به فرهنگ ما برمیگردد.
با این تفاسیر، این سؤال پیش میآید که اقتصاد مقاومتی چگونه میتواند از اقتصاد فرهنگ کمک بگیرد؟
در وهلۀ اول باید بدانیم اقتصاد مقاومتییک واجب است؛ یک واجب همگانی نه مختص دولت! باید بدانیم تنها راه نجات کشور در این برهه از زمان، فقط و فقط همین است. پس از پی بردن به اهمیت این موضوع میتوان با وظایف خود آشنا شد.
دولت در اجرای اقتصاد مقاومتی وظایف متعددی دارد که در این مجال، به وظایف مرتبط با دولت در ارتباط با اقتصاد فرهنگ میپردازیم.
در ابتدا دولت و جامعۀ علمی ما باید بپذیرند که اقتصاد وفرهنگ باید به عنوان رشتهای علمی شناخته شود. این امر، وزارت علوم وآموزش وپرورش و دانشگاهها را متوجه خود میسازد.این گرایش باید در دانشگاهها تدریس شود. باید کتب درسی دانشآموزان تغییر کند؛بدین صورت که ما فرهنگ اقتصادی صحیح را به همگان آموزش دهیم. متأسفانه امروزه دانشآموزان ما در کتب خود با فرهنگ اقتصادی آشنا نمیشوند، فرهنگ صحیح مصرف را نمیشناسندو نمیدانند که الگوی مصرف خود را چگونه باید تصحیح کنند.دانشآموز ما باید بداند چه کالایی را بخرد. همچنین دانشجویان ما که آیندهسازان این مملکت هستند، نمیدانند چگونه باید بحرانهای اقتصادی در زمینۀ فرهنگ را حل کنند،نمیدانند چگونه میتوان برای محصولات فرهنگی بازارسازی کرد. اقتصاد و فرهنگ باید به عنوان یک گرایش دانشگاهی شناخته شود تا این افراد درآیندهبتوانند پستهای مختلف را برعهده گیرند.
مسئولین محترم در وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی،صداوسیما و سایر نهادهای فرهنگی باید آشنایی کافی با اقتصادفرهنگ،اقتصاد فرهنگی و فرهنگ اقتصادی داشته باشند تا بدانند تأمین مالی درست فرهنگ و رسانه چطور صورت میگیرد وچه محتوایی باید در کتب درسی و صدا وسیما به مردم داده شود. اما متأسفانه امروزه چنین مدیرانی را کمتر شاهد هستیم و این سبب میشود برای تأمین مالی صداوسیما زیر بار پخش هرگونه آگهی در رسانۀ ملی بروند یا به دلیل قیمتگذاری نامناسب و عدم حمایت از صنعت انتشار، سرانۀ مطالعه در کشور پایین باشد یا اینکه فیلمهایی ساخته شود که هیچ آگاهی به مردم ندهد ونه تنها موجب اصلاح الگوی مصرف خانوارهای ایرانی نمیشود، بلکه سبب مصرفگرایی هم میشود.
ما امروز نیاز به رسانهای داریم که در رفتار اقتصادی مردم دخیل باشد، موجب اصلاح الگوهای غلط گردد و مردم را به سمت اقتصاد مقاومتی سوق دهد.
دولت باید در جهت آگاهی و گفتمانسازی صحیح اقتصاد مقاومتی از هر ابزاری کمک گیرد تا بتواند بر فرهنگ مردم و به دنبال آن بر رفتار اقتصادی مردم تأثیر گذارد.
و مردم!
اگر دولت و نهادهای علمی،فرهنگی و اقتصادی و نهادهایی چون مسجد -همانطور که مقام معظم رهبری در بند بیستم سیاستهای کلی تأکید کردند- وظیفۀ خود را در جهت آموزش صحیح و گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی به درستی انجام دهند، از این پس وظیفۀ مردم است که در اجرای آن نقش ایفا کنند.
مردم باید به فرهنگ اقتصادی اسلامی-ایرانی دست یابند و به آن عمل کنند. امام جماعت میتواند در این میان نقش تعیین کنندهای ایفا کند. همۀ ما امروز از وضع اقتصاد کشور آگاهیم و میدانیم خرید کالای ایرانی سبب تحکیم اقتصاد کشور و افزایش تولیدات با کیفیت میشود. اما باید این اعتقاد را به مرحلۀ عمل برسانیم.
تغییر الگوی مصرفدر ابتدا سخت به نظر میرسد زیرا شروع هر کار جدید و اصلاح قبل، همیشه سخت بوده و این، همتی بزرگ میطلبد.باید به این فرهنگ برسیم که خرید کالای ایرانی جرأت نمیخواهد بلکه غرورو افتخار میخواهد.
از سوی دیگر، مردم باید به جای انباشت پول در بانکها و دریافت سود، پول خود را وارد چرخۀ سرمایهگذاری و تولید کنندو حتی با کسب وکارهای کوچک، موجب افزایش تولید شوند و اشتغالزایی کنند.
در آخر هم فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان هستند که مهمترین وظیفۀ آنها، تولید محصول با کیفیت و حرکت به سوی کسب دانش و فناوری برای تولیدات بهتر و با صرفهتر به جهت جلب رضایت وحمایت مشتری میباشد.