به گزارش پایگاه تخصصی مسجد به نقل از ایکنا، حجتالاسلام محمود نوذری، دانشیار و مدیر گروه علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به نقش مسجد در زمینه تربیت بیان کرد: از نظر تاریخی مسجد عبادتگاه است و اولین کارکرد آن این است که، مسجد جایی برای تربیت معنوی و تربیت دینی است که در واقع از طریق عمل عبادی انجام میشود، به این معنا که مسجد جایی است که مومنان در آن جمع میشوند و کارکرد اول آن نیز قرب به خداوند از طریق عبادت است.
وی در ادامه با اشاره به دومین کارکرد مسجد تصریح کرد: دومین کارکرد مسجد، کارکرد آموزشی است، در واقع با حضور در مسجد از طریق امام جماعت یا دیگران از طریق بیان احکام و ... معارف و یا مسائلی از این دست آموزش داده میشود.
نوذری بیان کرد: مساجد بر حسب هیئت امنا و یا امام جماعتی که دارند، گاهی اوقات به رتق و فتق امور محله هم میپردازند، برای نمونه صندوق قرضالحسنه دارند و کمک میکنند، یا حتی در زمان انقلاب مسجد کارکرد بسیج کردن مردم را داشته، یعنی کارکردی که به سطح ملی مربوط میشود، در واقع بر حسب این که مسجد چگونه مدیریت شود، کارکردهای متفاوتی دارد، اما در اصل کارکرد اصلی مسجد، کارکرد عبادتی است که محور است و باید بقیه موارد حول آن قرار بگیرند و مسجد باید سبب شکلگیری انسان در یک سطح رشد یافته شود.
عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه تصریح کرد: ظرفیتهای مسجد برای عموم و برای خواص متفاوت است، کارکرد مسجد برای عموم این است که اولا و بالذات مسجد کارش تحقق تربیت دینی در یک سطح رشد یافته است که برای عموم است، اما در خصوص دانشآموزان در مدارس باید عرض کنم که در اینجا با کسانی مواجه هستیم که سطح سنی خاصی را دارند، این بحث رابطه باور دینی کودک و مسجد یا خانواده یک بحث علمی دارد و بحث دیگر این که چگونه میشود که این ارتباط را برقرار کرد.
وی بیان کرد: در مورد بحث ارتباط باور دینی کودک و نوجوان با عوامل اجتماعی مانند مسجد و خانواده، چهار رویکرد وجود دارد که هر کدام هم لوازم اجرایی خود را لازم دارد، یک رویکرد این است که به صورت سنتی معتقد هستیم که باور کودک از باور والدین خود و بافت اجتماعی و محلهای که زندگی می کند گرفته میشود و کودک آن نوع باور، رفتار و عقیده دینی را میپذیرد که مربوط به والدین، محله و مسجد است، در این رویکرد رابطه یکطرفه است، یعنی والدین صاحب باور هستند و باورها یکطرفه به کودک منتقل میشوند.
نوذری در ادامه تصریح کرد: در این رویکرد، تاثیر مسجد و محله و والدین مشخص است که در واقع دین و باور فرد را میسازد؛ رویکرد دوم این است که کودک، خودش فعال است، درست است که خانواده از طریق الگو، گفتار، رفتار و دین را منتقل میکند اما کودک خود معناسازی میکند و معناسازی کودک همیشه مطابق معناسازی والدین نیست. در این رویکرد استقلال بیشتری به کودک داده میشود و یک مقدار از دیدگاه اول بهتر است.
وی بیان کرد: اما دیدگاه سومی که بهتر از این دو مورد است، اینکه نباید بگوییم که عامل موثر والدین و یا مسجد هستند بلکه آن عامل در ارتباط نهفته است، یعنی نوع ارتباطی که بین والدین، مسجد و کودک برقرار میشود و آن داد و ستدها است که محصولش تربیت دینی و یا عدم تحقق تربیتی دینی میشود، البته که هر رویکردی را که انتخاب کنیم لوازم خاص خود را نیز دارد.
عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه تصریح کرد: رویکرد چهارم این است که کودک وارد نهادها و سازمانهای اجتماعی میشود؛ یعنی ابتدا رابطهاش با والدین است و بهمقداری که والدین بتوانند باور دینی را به کودک منتقل کنند، سطحی شکل میگیرد و وارد نهاد بعدی هم میشود که آن نهاد هم یک تاثیری دارد و بعد هم نوبت به نهاد دیگر مانند مسجد میرسد، در این بستر تربیت دینی برایندی از عملکرد نهادهای مختلف است که از مسجد و خانواده و مدرسه و ... را شامل میشود و تربیت محصول یک نهاد و سازمان نیست بلکه برایند همه اینها است و اگر این ارتباطات هماهنگ باشند، همافزایی دارند و اگر هماهنگ نباشند هر یک کارکرد دیگری را نقض میکند.
وی بیان کرد: مسجد هم به عنوان یکی از بسترها برای تربیت شناخته میشود، اما در مورد این که مسجد بخواهد کارکرد تربیتی برای کودک و نوجوان داشته باشد، در این زمینه یک وضعیت مطلوب و یک وضعیت موجود داریم.
نوذری در ادامه تصریح کرد: وضعیت مطلوب این است که مسجد از اهداف تربیتی بهویژه تربیت دینی که در مدرسه وجود دارد، اطلاع داشته باشد و خودش را با این اهداف هماهنگ کند و برای کودک و نوجوان و دانشآموز ما برنامه داشته باشد و خود را با مدرسه هماهنگ کنند که این یک شکل مطلوب است که میتواند اتفاق بیفتد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: اما از لحاظ تاریخی، معمولا مساجد برای کودک و نوجوان کارکرد تربیتی ندارند، یعنی دانشی که تولید کردهایم برای تربیت دینی کودک و نوجوان بسیار ناچیز است یا میتوانیم بگوییم اصلا به این مسئله توجه نکردهایم.
وی در ادامه افزود: جایی که باید روی این مسئله توجه میشد، نشد و سالهای بعد از انقلاب هم مغفول مانده است و به همین دلیل است که معمولا با اصول و روشهای تربیت دینی کودک و نوجوان و چگونگی تحقق آن آشنا نیستیم و نمیدانیم در مدرسه چه میگذرد و برنامه مدرسه در تربیت دینی چیست و به همین دلیل است که با یک نگاهی که به بزرگسال نگاه میکنیم به کودک مینگریم.
نوذری بیان کرد: پشتوانه علمی در این زمینه وجود ندارد که امام جماعت نوجوان را هدایت کند و به عبارت دیگر برنامهای در این جهت نداریم، لذا این جنبه تاریخی هنوز هم استمرار دارد و این بزرگترین مانع ارتباط مسجد و مدرسه است، به این معنا که روحانی مسجد و افراد دیگر تصمیمگیر در مسجد نمیدانند باید با کدام موضوعات کار کنند، ضمن این که غیر از داشتن آگاهی، باید با آموزشهای حوزه کودک نیز آشنا باشند.
وی در ادامه افزود: این که کودک به مسجد میآید، شاید اولین کار این باشد که برای او تعریف کنیم و بگوییم که مسجد چه جایی است و چه تفاوتی با منزل دارد و اصلا چرا مردم به مسجد میآیند، شاید به ذهن هیچ امام جماعتی نمیآید که اگر کسی به مسجد آمد اول باید مسجد و تاریخچه مساجد را برای او بیان کند، علاوه بر این لازم است که ائمه جماعات بدانند که در مدارس چه چزهایی در مورد دین تدریس میشود تا آنها هم بتوانند هماهنگ با مدرسه برنامهریزیهای لازم را داشته باشند و به مدرسه کمک کنند.
مدیر گروه علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: مشکل این است که مساجد ما ظرفیت همکاری با آموزش و پرورش را ندارد و برای این کار باید برنامهریزی صورت گیرد، ضمن این که در این زمینه نیازمند کار پژوهشی نیز هستیم که این کار باید هم دانش تولید کند و هم به ائمه جماعات منتقل شود که سخت است و کسی هم متکفل آن نیست.
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با طرح پیشنهاد خود در زمینه بهبود این وضعیت تصریح کرد: به گمان بنده قبل از این که مساجد بخواهد در مسیر برنامهریزی گامی بردارند باید کارهایی انجام دهند که حضور در مساجد جذابیت داشته باشد، برای نمونه معلمی که درس او همسو با مباحث مربوط به دین و مسجد است میتواند این درس را در مسجد داشته باشد، در این جا همکاری بین امام جماعت و معلم نیز بسیار مهم است، از این جهت که بتوانند با برنامهریزی جذاب دانشآموز را علاقهمند به فضای مسجد کنند، نه این که برای آنها هم یک نماز جماعت خشک برگزار شود و دانشآموز ببیند که فرقی با نماز جماعت مدرسه وجود ندارد.
نوذری بیان کرد: یا این که آن نشاطی که در مدرسه وجود ندارد در مسجد فراهم شود که ابزارهای آن نیز میتواند متفاوت باشد که برای نمونه میتوان به قصه گویی و امثالهم اشاره کرد، اما اصل مطلب این است که اگر ما از دانشآموزان برای حضور در مسجد دعوت به عمل آوردیم باید به دو نکته توجه کنیم، اول این که محتوای خوبی را تولید کنیم و در وهله دوم جذابیت را ایجاد کنیم.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه تصریح کرد: مشکل این جا است که برخی از ائمه جماعات میتوانند برنامه جذاب ارائه کنند اما محتوای عمیق ندارند، در واقع محتوایی که ارائه میکنند هماهنگ با ذهنیت دانشآموزان و شبهههایی که برای او مطرح میشود نیست و نمیتواند به نیازهای او پاسخ دهد، در نتیجه اگر قرار است پیوند بین مسجد و مدرسه را داشته باشیم متناسب با آن مقطع آموزشی باید محتوای خوب و جذابیت داشته باشیم و اگر این اتفاق بیفتد و مسجد به عنوان یک نهاد اگر کارکرد خود را به خوبی ایفا کند آن وقت با مدرسهای که نقش خود را درست بازی میکند هماهنگ میشود.
انتهای پیام