پایگاه تخصصی مسجد/ جلال حیران نیا؛ هرساله تعداد زیادی از کسانی که میخواهند به دین مبین اسلام مشرف شوند به دفتر آیتالله نوری همدانی میروند تا شهادتین را در آنجا ادا کنند. حجت الاسلام سیدناصر احمدی به دلیل حضورش در این دفتر به عنوان کارشناس احکام با بسیاری از این افراد دیدار داشته و حتی برای برخی از آنها اسم اسلامی انتخاب کرده است. گفتگوی ما با ایشان در دو بخش ارائه میشود که بخشی از آن به مسلمان شدن کسانی که برای ادای شهادتین به دفتر آیت الله نوری همدانی آمدهاند و بخش دیگر به بررسی مسائل اجتماعی از نگاه او به عنوان امام جماعت مسجد طوس میپردازد.
با توجه به اینکه هرساله افرادی از ادیان مختلف به دفتر آیتالله نوری همدانی برای ادای شهادتین مراجعه میکنند، چند نفر در حضور شما مسلمان شدهاند و چگونه معرفی شدهاند؟
تا کنون در حدود 18 نفر با حضور من در این دفتر مسلمان شدهاند. افرادی که شهادتین را نزد اینجانب قرائت کردهاند از کشورهای مختلف بودند. برخی از آنها از کشورهای استرالیا و آلمان بودند که عمدتاً دارای مدارک و مدارج علمی بالا بودند. همچنین دو خبرنگار نیز در این دفتر به دین مبین اسلام گرویدند. این دو خبرنگار زن اهل رومانی بودند و برای تهیه گزارش از مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(حدود دو سال پیش) به ایران آمده بودند. این دو خانم مسیحی بودند و یک خبر نگار ایرانی آنها را به دفتر معرفی کرده بود. بعد از گرویدن به اسلام، نام فاطمه را برای یکی از آنها انتخایب کردیم و در همین دفتر به عقد خبرنگار ایرانی در آوردیم.
در دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه چه چیزی بیش از همه نطر آنها را جلب کرد؟
عشق به اهل بیت و امام حسین(ع) یکی از دلایل گرودین آنها به اسلام و قبول مذهب تشیع بود. یکی از تازه مسلمان شدهها از کشور آلمان اربعین حسینی(ع) را دلیل اصلی گرایشش به اسلام و تشیع میدانست. آنها کنگره اربعین را نماد اتحاد و همدلی بین دوستداران اهل بیت و دلیلی برای مسلمان شدن خود میدانستند.
شما به عنوان یک روحانی شیعه آیا مطلبی از اسلام به آنها ارائه دادید تا اسلام را بهتر بشناسند؟
آنها قبل از اینکه به دفتر آقای نوری همدانی بیایند، خودشان اسلام را با جان و دل پذیرفته بودند و صرفاً برای ادای شهادتین به این دفتر مراجعه میکردند. البته گاهاً از سوی وزارت خارجه و یا دانشگاه و دوستان و اساتیدشان به این دفتر معرفی میشدند. بیشترین معرفین از بین جامعه دانشگاهی بودند. یعنی دانشجویان و اساتید ایرانی که با دانشجویان میهمان سایر کشورها در ایران ارتباط داشتند. همچنین بعضاً دانشجویان ایرانی که در خارج از کشور درس میخواندند، کسانی را به اسلام دعوت کرده بودند و در این دفتر به دین مبین اسلام گرویدند.
آیا خاطره خاصی در اینباره دارید؟ کسی که مذهب و دین خود را کامل ندانسته باشد و بخواهد مسلمان شود؟
بله! در ایام رمضان سال جاری بود که یک استاد دانشگاه، که دکترای زمین شناسی داشت و اهل کشور هندوستان بود. ایشان هندو به دنیا آمده بود و سپس مسیحی شده بود و پس از آن به اسلام گروید. از او پرسیدم که چه شد که به اسلام علاقهمند شدی و میخواهی مسلمان شوی؟ این محقق هندی در پاسخ ، جوابی داد که بسیار بدیهی است اما در عین حال پیروان سایر ادیان به آن توجه ندارند. وی گفت: در مذهب هندو چندین خدا وجود دارد. آسمان، زمین، باران، رزق، روزی و عشق و... خدای مختص خود را دارند. استاد هندی گفت: در ذهن خود و طی تحقیقم نتوانستم قبول کنم که این همه خدا وجود داشته باشد. سپس به مسیحیت گرویدم و غسل تعمید هم شدم. هرهفته به کلیسا میرفتم. در مسیحیت نیز بسیاری مذهبی بودم و معتقد. اما آنچه که پس از مدتی ذهن مرا مشغول کرد این بود که در مسیحیت نیز تعدد خدایان وجود دارد. وقتی که از سوی یکی از هم دانشگاهیان ایرانی خود با اسلام و مذهب تشیع آشنا شدم به وضوح تفاوت بین اسلام با سایر ادیان را دیدم. در دین اسلام تنها یک خدا وجود دارد. و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) شمارا تنها به سوی یک خدای واحد دعوت میکنند و همه از یک خدا و یک روش سخن میگویند. از آن پس دلم آرام گرفت و تصمیمم برای مسلمان شدن قطعی شد.
با توجه به اینکه گفتید بیشتر دعوت کنندگان به دین اسلام اساتید و دانشجویان ایرانی در داخل و خارج هستند، آیا برای آنها باید وظیفهای قائول بود بوذ و آموزش خاصی قائل بود؟
در قرآن داریم «لا اکراه فی الدین». این خود اسلام است که جذب میکند و خودش نیز هدایتگر است. قرآن نیز به خوبی راه را برای مسلمانان روشن کرده است. البته با اینکه اکراهی در دین وجود ندارد اما هر مسلمانی این مسئولیت دینی را برعهده خود دارد و فرقی نمیکند که در چه کسوتی باشد، باید یک مبلغ دینی باشد. دین اسلام بواسطه تبلیغ و ترویج گسترش یافته است. البته گسترش آن نیز ملزم به ایمان دعوت کنندگان است. در تاریخ نیز اسلام توسط تجار به سرزمینهای دیگر گسترش پیدا کرد. شهید استاد مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران به خوبی به موضوع گسترش اسلام از طریق تجار پرداخته است.
مکتب تشیع نیز که اکنون در تمام دنیا شناخته شده به واسطه انقلاب اسلامی بوده است. قبل از انقلاب کسی اسلام را به نام تشیع نمیشناخت. بعد از انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) مذهب تشیع در دنیا شناسانده شد و اکنون شاهد این هستیم که بسیاری از دانشمندان بزرگ غرب مسلمان و به مکتب تشیع مشرف شدهاند.
اکنون میتوان از ظرفیت فضای مجازی برای تبلیغ و ترویج استفاده کرد. اکنون علمای تشیع به زبانهای مختلف میتوانند در اسرع وقت پیام خود را به چهار گوشه دنیا برسانند. قبل از انقلاب ترویج تشیع محصور شده بود ولی بعد از انقلاب تشیع به جای جایِ دنیا شناسانده شد و نتیجهاش این است که اکنون بسیاری از تازه مسلمان ها بلافاصله مذهب تشیع را انتخاب میکنند.
آیا میتوان وظیفه ترویج اسلام را به وظیفه جذب جوانهای امروز به مسجد تعمیم داد؟ منظور این است که آیا جذب جوانها به مسجد با توجه به اینکه اکنون مردم ایران به برکت انقلاب اسلامی پرداختن به دین و مذهب را به راحتی در اختیار دارند، باز هم یک وظیفه تلقی میشود؟
بله. این وظیفه بر عهده همه کسانی است که دغدغه جامعه اسلامی را دارند. انقلاب اسلامی را جوانها هدایت و حمایت کردند. آتش جنگ تحمیلی را جوانان خاموش کردند. بسیج و سپاه را جوانان حمایت کردند. جوانانی که مسجدی بودند و در دامن مسجد تربیت شده بودند. اما متاسفانه، اکنون مسجد گریزی بخصوص در قشر جوان زیاد شده است.
به صراحت عرض میکنم: برخی امامان جماعت و مساجد از مسائل اصلی که در اسلام نیز مورد تاکید قرار گرفته اند، کمی دور شده و به فرعیات پرداختهاند. کارهایی مثل اطعام در مسجد خوب است اما برای جذب جوان به مسجد کافی نیستند. مسائل اصلی کاملا مرتبط به رفتار و اخلاق است. اخلاق یک روحانی در جذب یک جوان به مسجد از مهمترین اصول است. یک روحانی و امام جماعت باید دارای اخلاقی حسنه و رفتاری مردمی باشد. همانطور که پیامبراسلام(ص) اخلاق را سرلوحه امور قرار میداد. پیامبراکرم(ص) میفرماید:«اِنِّی بُعِثتُ لِاُتِمِمُ مَکارِمُ الاَخلاق – من برای کامل کردن مکارم اخلاق برگزیده شدهام».
در رفع مسائل اجتماعی، مسجد و امام جماعت چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
سابق بر این و در زمانی نه چندان دور اموری چون جنگ، امور مالی و حتی ازدواج در مسجد صورت میگرفت. اما امروزه مسائل روز جوانان که به شدت به بیان و حل آنها نیاز دارند در مسجد مطرح نمیشود. یکی از مسائلی که اکنون به سرعت برای رفع آن اقدام کرد، مساله رفع بیکاری جوانان است.
اگر هر مسجدی به صورت خودجوش اقدام به اشتغال جوانان بیکار همان محله بکند این معضل به زودی رفع میشود. این مقبول نیست که جوانی که تحصیل کرده و وارد جامعه شده است به خاطر بیکاری و فشارهای اجتماعی از معنویات و بخصوص مسجد دور شود. بیکاری انسان را سرخورده میکند و انسان سرخورده در خانواده و اجتماع، جایگاه خود را از دست میدهد و آسیب پذیر میشود. اکثر جوانانی که از کار و کسب مناسبی برخوردار هستند، بیشتر به اعتقادات خود پایبند میمانند. لذا مهمترین کاری که برای جذب جوانان به معنویات و مسجد، میتوان انجام داد کمک به رفع معظلات آنهاست. در کنار آن خوشرویی و خلق خوب و اهمیت دادن به نوجوان و جوان نیز به جذب بیشتر و نگاهداشتن در مسیر درست کمک بسزایی میکند.
مساله دیگر تبیین سبک اسلامی و ساده زیستن در مسجد است. یک امام جماعت در وهله اول باید مردم را به ساده زیستن و تسهیل در امور ازدواج و زندگی تشویق کند. از مزایای آن بگوید و از معضل بیکاری و ازدواجهای پرهزینه گره بگشاید.
امر دیگر که باید در نظر همه اهالی مسجدی باشد ، تکریم نوجوانان و جوانان است. نوجوانی که به سن تکلیف رسیده از غرور خاصی برخوردار است. وقتی وارد مسجد میشود باید به او احترام گذاشت، نظر اورا جویا شد و در امور مختلف از او نظر و کمک خواست. باید با واگذاری مسئولیتهای مختلف اورا متعهد بارآورد که در آینده به زندگی و دین خود متعهد باشد.