پایگاه تخصصی مسجد: معاونت فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد، بهمناسبت فرارسیدن ایام اربعین شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اقدام به تولید مجموعه «فیش منبر ویژه اربعین حسینی» کرده است که از این پس هر روز یک قسمت از این مجموعه در پایگاه تخصصی مسجد منتشر خواهد شد و در ادامه نیز نهمین قسمت از این مجموعه با موضوع «زیارت اربعین و چگونگی یاری امام» در اختیار علاقهمندان مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) قرار میگیرد.
همچنین فایل WORD و PDF این مجموعه نیز در کانال تلگرامی محراب معاونت فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد به نشانی https://telegram.me/mehrabonline قابل دریافت خواهد بود.
ایجاد انگیزه[1]
یعقوب لیث فردی است که پس از جنگ و گریزهای زیاد، در سال 247 ه. ش دولت طاهریان را که بر خراسان و سیستان حکومت داشتند، منقرض کرده است. روزی وی از سفر برمیگشت. لشکریان او با صد گرز طلا که هر گرز نشان هزار سرباز بود، به استقبال او آمدند. هنگامیکه در حال سان دیدن از این لشکر بود و قدرت خود را نظاره میکرد، پرسید: امروز چه روزی است؟ گفتند: امروز «عاشورا» است، یعقوب به یاد مصائب امام حسین (ع) به گریه افتاد و گفت: ایکاش با این لشکر کربلا بودم و امام حسین (ع) را یاری میکردم.
بعد از مرگ یعقوب، وی را در خواب دیدند که در قصری وسیع و پر نعمت است. از او پرسیدند: این رتبه و مقام را از کجا به دست آوردهای؟ گفت: این مقام و جایگاه را بهواسطه آن آرزو به من دادهاند. (روزی که آرزو کرد: ای کاش با لشکرش امام حسین (ع) را یاری میداد)[2]
یعقوب لیث با آرزوی یاری آن حضرت و ریختن اشکی برای امام حسین (ع)، سعادت خود را تأمین میکند.
زوار حسینی (ع) نیز در بخش پایانی زیارت اربعین به امری اقرار میکنند که بسیار سنگین است و برای انجامش نیاز به استقامت و پایداری است. در این فراز چنین شهادت میدهند: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ؛ و یارىام براى شما آماده است.»
«مُعدَّة» یعنی آماده آماده هستم و هیچ بهانهای نمیتواند جلوی این یاری و کمک را بگیرد.
عموم شیعیان در دل خود محبت امام زمانشان را دارند و از دشمنان ایشان بیزارند، لیکن عموم آنها توفیق یاری آن حضرت را ندارند. باید بدانیم که بالاتر از مقام محبت مرتبه دیگری هم به نام «مقام نصرت» یعنی مقام یاری امام عصر وجود دارد. مقام یاوران امام بالاتر از مقام دوستداران امام است و ثواب و ارزش آنها نزد خدا بالاتر و محبت خدا نسبت به آنها بیشتر است.
در حدیثی قدسی آمده که خداوند تعالی میفرماید: «أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیَّ الْقَوَّامُونَ بِحَقِّی، وَ أَفْضَلُهُمْ لَدَیَّ، وَ أَکْرَمُهُمْ عَلَیَّ مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْوَرَى، وَ أَکْرَمُهُمْ وَ أَفْضَلُهُمْ بَعْدَهُ أَخُو الْمُصْطَفَى عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ مِنَ الْقَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ مِنْ أَئِمَّةِ الْحَقِّ، وَ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدَهُمْ مَنْ أَعَانَهُمْ عَلَى حَقِّهِمْ، وَ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیَّ بَعْدَهُمْ مَنْ أَحَبَّهُمْ، وَ أَبْغَضَ أَعْدَاءَهُمْ، وَ إِنْ لَمْ یُمْکِنْهُ مَعُونَتُهُم[3]؛ محبوبترین مردم نزد من، کسانی هستند که حق مرا برپا داشتهاند و برترین و گرامیترین این افراد، محمد است که سیّد و آقای خلائق است و بعد از او علی مرتضی است و پس از علی دیگر امامان راستین که حق را به پا میدارند. در رتبه بعد از ایشان کسانی قرار دارند که آنان (پیامبر و جانشینان او) را برای دستیابی به حقشان یاری میکنند و در درجه بعد کسانی هستند که آنان (پیامبر و اهلبیتش) را دوست دارند و از دشمنان بیزارند، اگرچه اهلبیت را یاری و نصرت نکرده باشند.»
از این گفتار خدای بلندمرتبه در مییابیم که بالاترین درجهای که یک مسلمان میتواند بدان دست یابد «رتبه یاری اهلبیت (علیهم)» است و رتبه «محبت اهلبیت و بغض دشمنان ایشان» رتبهای پایینتر از مرتبه «نصرت و یاریگری» است.
متن و محتوا
ضرورت توجه ویژه به یاری امام در اربعین، بدین سبب است که پیادهروی اربعین در جهت مقدمهسازی ظهور و رشد اسلامخواهی احرار عالم، نقش به سزایی ایفا میکند. از اینرو، شایسته است تا فردفرد زائرین در همایش جهانی اربعین برای نصرت امام، اعلام آمادگی نموده و بدانند در صورت گام برداشتن در این مسیر، نصرت و یاری خداوند نیز با آنان است و خداوند کریم قدمهایشان را استوار میکند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىدارد.»
پس از اینکه اهمیت و ارزش «یاری امام عصر (عج)» روشن گشت، باید پرسید آیا ما حاضریم همچون اصحاب امام حسین (ع) جانمان را در راه امام خود نثار کنیم؟ آیا تا این حد بر سر یاری امام زمانمان ایستادهایم که بهراحتی از جان خود بگذریم و مانند یاران امام حسین (ع) در دشت کربلا حتی حاضر باشیم چندین بار در راه امام غریبمان کشته شویم؟ در عصر و زمان ما چگونه میتوانیم امام زمان (عج) را یاری و باری از دوش ایشان برداریم و غمی از غمهای ایشان را زائل سازیم؟
چگونگی یاری امام در این عصر
امروزه یاری امام از راههای متعددی امکانپذیر است. برخی از آن عبارتند از:
1. پرهیز از گناه
امیرالمؤمنین علی (ع) راه یاری را زیبا بیان فرموده است: «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد[4]؛ مرا با ورع و تقوا، تلاش و کوشش، خویشتنداری و عفت، ثبات و استواری کمک کنید.»
«ورع» به معنای خداترسی، خودداری از انجام گناه، تقوا و پرهیزگاری است. ورع آن است که انسان حتی از شبههها هم اجتناب کند. شبهات مسلماً حرام نیستند؛ اما در مرز حرام قرار گرفتهاند و اگر انسان وارد مرز آنها شود کم کم وارد گناهان نیز میشود.
«اجتهاد» یعنی تلاش و کوشش سخت و جدی برای رسیدن به تعالی و سعادت و همت ورزیدن برای خودسازی و عفت یعنی پارسایی، پاکدامنی، خویشتنداری در برابر شهوات و تمایلات حیوانی و زمام نفس را در دست نگهداشتن و «سداد» یعنی استواری و درستی گفتار و کردار، بیعیب و نقص بودن و منطقی بودن رفتار و سخن.
2. مقاومت و ایستادگی
از دیگر راههای یاری امام، مقاومت و ایستادگی است. اربعین حسینی (ع) به ما درس ایستادگی، مقاومت و از خودگذشتگی در راه حفظ اسلام و ارزشهای دینی را میآموزد. مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، درسی است که اباعبدالله (ع) بهروشنی برای همه مظلومان عالم به ارمغان آورده است. در اسلام ناب محمدی (ص)، همانگونه که ظلم کردن به دیگران ناپسند است، پذیرش ظلم و ستم از ظالمان نیز حرام و زشت میباشد. امام حسین (ع) با ظلم و ستم جنگید تا به شیعیان خود بگوید که تا آخرین قطره خون باید در مقابل ستمکار ایستاد.
خداوند متعال درباره مؤمنانی که در ایمان خود راسخ و پابرجا بوده و ظلم را نمیپذیرند، وعده پاداش و موهبت داده است: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ[5]؛ در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند]: «نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است!» همچنین در آیه دیگری میفرماید: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً[6]؛ و اگر [مردم] در راه درست، پایدارى ورزند، قطعاً با آب گوارایى سیرابشان میکنیم.»
بسیارند کسانى که دم از خدا مىزنند، ولى در عمل استقامت ندارند، افرادى سست و ناتواناند که وقتى در برابر طوفان غرائض قرار مىگیرند، با ایمان وداع کرده و در عمل مشرک مىشوند و هنگامیکه منافعشان به خطر مىافتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست مىدهند.
حضرت علی (ع) اینگونه مردم را نصیحت میفرماید: «وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِیمُوا عَلَى کِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِیهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا[7]؛ شما گفتید پروردگار ما «اللَّه» است اکنون بر سر این سخن پایمردى کنید، بر انجام دستورهاى کتاب او و در راهى که فرمان داده و در طریق پرستش شایسته او، استقامت به خرج دهید، از دایره فرمانش خارج نشوید، در آئین او بدعت مگذارید و هرگز با آن مخالفت نکنید.»
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) آمده که سُفین بن عبدالله سقفی نقل میکند. «قُلتُ یا رَسُولَ اللهِ أخبِرنِی بِأمرٍ أعتَصِمُ بِهِ؛ دستورى به من ده که به آن چنگ زنم و در دنیا و آخرت اهل نجات شوم.» پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «قُل رَبِّی اللهُ ثُمَّ استَقِم؛ بگو پروردگار من «اللَّه» است و بر این گفته خود استقامت کن»
خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَّا النَّبىِّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلىَ الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابرِونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَینِ وَ إِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ[8]؛ اى پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه مىکنند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند، پیروز مىگردند چرا که آنها گروهى هستند که نمىفهمند!»
علامه طباطبایی (ره) در بیان اینکه «یک مؤمن صابر میتواند بر ده کافر چیره شود» میفرماید: «و سِرّش این است که مؤمنان در هر اقدامى که مىکنند، اقدامشان ناشى از ایمان به خداست و ایمان به خدا نیرویى است که هیچ نیروى دیگرى معادل آن نبوده و در برابر آن تاب مقاومت نمىآورد، چون به دست آوردن نیروى ایمان مبنى بر فهم صحیح است و همین فهم صحیح صاحبش را به هر خلق و خوى پسندیدهاى متصف مىسازد و او را شجاع و با شهامت و پر جرأت و داراى استقامت و وقار و آرامش قلب و وثوق به خدا بار مىآورد، چنین کسى اطمینان و یقین دارد به اینکه به هر تقدیر چه کشته شود و چه بکشد، بُرد با اوست، زیرا در هر دو تقدیر پاداشش بهشت است و او در خود مصداقى براى مرگ به آن معنایى که کفار معتقدند و آن را نابودى مىپندارند نمىبیند»
یکی از مهمترین جلوههای یاری امام با استقامت و استواری در واقعه کربلا اتفاق افتاده و آن ایستادگی اهلبیت امام حسین (ع) در این واقع دردناک است تا آنجا که امروزه تمامی دوستداران اهلبیت (علیهم) این بزرگواران را الگوهای مقاومت و ایستادگی میشناسند و از سیره آنان الگو و سرمشق میگیرند.
3. دفاع و حمایت از مظلوم
راه دیگر برای یاری امام در عصر امروز، دفاع و حمایت از مظلوم است. آنگاه که امام حسین (ع) متوجه میشود که یک حاکم ظالمی میخواهد در بین مردم حکومت کند، با صراحت بیان میدارد که به مردم ظلم میشود، باید مقابلش ایستاد و از مردم مظلوم دفاع کرد.
پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) فرمودند: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ[9]؛ کسى که صبح کند در حالی که به فکر مشکلات برادران دینى خود نباشد، مسلمان نیست.»
از اینرو کسانی که ظلم و ستم به دیگران را ببینند و توانایی کمک داشته باشند اما سکوت کنند، در واقع خود ظالمند.
خداوند متعال میفرماید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً[10]؛ خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدیها (ى دیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقعشده باشد خداوند، شنوا و داناست.»
این آیه به مظلوم، اجازه دادخواهى و فریاد مىدهد، نظیر آیه 41 سوره شورى که مىفرماید: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ؛ و هر کسی پس از ستم دیدن، یارى جوید و انتقام گیرد، راه نکوهشى بر او نیست.»
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) میفرماید: «حکومت امیرالمؤمنین در زمینه اقامه عدل، حمایت از مظلوم، مواجهه با ظالم و طرفدارى از حق در همه شرایط، الگویى است که باید از آن تبعیّت شود. این کهنگى بردار هم نیست و در همه شرایط گوناگون علمى و اجتماعى دنیا، مىتواند براى خوشبختى و سعادت انسانها الگو باشد.»[11]
همچنین ایشان در جای دیگر میفرماید: «اسلام ناب محمّدى، اسلام عدل و قسط است، اسلام عزت و اسلام حمایت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است، اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است، اسلام جهاد با دشمنان و سازشناپذیرى با زورگویان و فتنهگران است.»[12]
دنیای امروز، دنیای ظلم و ستم است و تعدادی از قدرتهای سیاسی و اقتصادی جهان با ترفندهای مختلف به بعضی از مردمان جهان بهخصوص کشورهای اسلامی و مردم مسلمان ظلم و ستم میکنند. نمونه بارز این ظلم و ستم را میتوان در کشتار مظلومانه مردم بیپناه سوریه، عراق، فلسطین، یمن و ... ملاحظه کرد که با مشکلات و مصیبتهای فراوانی دستوپنجه نرم میکنند.
چرا کشور ایران با وجود مشکلات فراوانی که کشورهای ظالم تحمیل کردهاند، باز حمایت خود را ادامه میدهد؟ زیرا در آموزههای دینی ما، حمایت از مظلوم مورد تأکید قرار گرفته است.
خداوند حکیم در قرآن کریم میفرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً[13]؛ ظالمترین افراد کسانی است که حق را میداند، اما ساکت میماند.»
امروزه بسیاری از سران کشورهای اسلامی با دو چشم خود میبینند که حقوق اولیه مسلمانان در کشورهای اسلامی از بین میرود، اما سکوت میکنند. این سکوت معنای رضایت میدهد. از اینرو چنین افرادی هم در زمره ظالمان قرار دارند.
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ [الرِّضَا] الرِّضَى بِهِ[14]؛ کسى که به عمل مردمى راضى باشد، شریک آنها محسوب مىشود و برای چنین شخصی دو گناه نوشته میشود: یکى گناه آن عمل و دیگرى رضایت به آن.»
همچنین در جای دیگر میفرماید: «إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِینَ[15]؛ ماده شتر قوم ثمود را یک نفر کشت ولى خداوند همه را عذاب کرد؛ زیرا همه از کشتن آن خشنود بودند. از اینرو قرآن کریم تمام افراد آن قوم را شریک در جرم معرفی کرده و میفرماید: همه او را کشتند.»
مقام معظم رهبری میفرماید: «آرمانهاى بزرگى که امام (ره) بیان مىکردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همهجانبه ملت- خودکفایى به معناى کامل- پافشارى فراوان و تمامنشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملتهاى اسلامی حمایت بىدریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها. همه ما شاهد بودیم که امام در این خطوط، مصرانه و بدون تعلل، حرکتش را ادامه داد.»
بر اساس واقعیت اربعین حسینی (ع)، بزرگترین اجتماع مسلمانان در جهت یاری امام و فرصتی برای حمایت مردم مظلوم دنیا است تا آنجا که تن استکبار جهانی را به لرزه در آورده و امروزه با ابزارهای تبلیغاتی فراگیر خود، به فکر تخریب و تضعیف این حرکت انقلابی افتادهاند، که البته کمترین اثری در زائران و شیفتگان مکتب اهلبیت (علیهم) نداشته است.
4. گریه بر مصائب امام (ع)
در روایتی گریه از مصادیق یاری امام و سبب ادای حق امامت است.
امام صادق (ع) به زراره درباره فضیلت گریه بر مصائب امام حسین (ع) فرمودند: «وَ لَا عَبْرَهٍ مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَیْهِ وَ مَا مِنْ بَاکٍ یَبْکِیهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَهَ علیها السلام وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا[16]؛ هیچ چشم و اشکى نزد خدا محبوبتر از چشم و اشکى نیست که بگرید و بر آن حضرت جارى گردد و هیچ گریه کنندهای نیست که بر آن جناب بگرید، مگر آنکه گریهاش به حضرت فاطمه (س) رسیده و آن بانو را یارى مىکند و نیز گریهاش به حضرت رسول خدا (ص) رسیده و بدینوسیله حقّ ما را ادا کرده است.»
لذا یکی از کارهایی که امروزه میتوانیم انجام دهیم تا با یاری سیدالشهدا (ع) جزو یاوران بقیهالله (ع) گردیم، گره زدن دل خودمان و دیگران به آن امام بزرگوار است. آیتالله اراکی میفرماید: «شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم به خاطر اینکه شهید هستی و مظلوم کشته شدی، این جایگاه نصیب تو گردیده است؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم: به خاطر اینکه چندین فرقه ضاله را نابود کردی (به این مقام رسیدهای؟ گفت: نه!
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟! جواب داد: هدیه مولایم حسین (ع) است! گفتم چطور؟
با اشک گفت: آنگاهکه در حمام فین کاشان رگ دو دستم را زدند؛ چون خون از بدنم میرفت، تشنگی بر من غلبه کرد، سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقیخان! دوتا رگ از تو بریدند، اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه (س)؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند، امام حسین (ع) آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
شهید مطهری (ره) در رابطه با فلسفه اشک ریختن یا تباکی برای امام حسین (ع) میفرماید: این عزاداری که بهحق دربارهاش گفتهشده: «مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبةِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّة» که حتی برای تباکی هم ارزش فراوان قایل شده، در اصل فلسفهاش تهییج احساسات علیه یزیدیها و ابن زیادها و به سود حسینها و حسینیها بوده، در شرایطی که حسین (ع) بهصورت یک مکتب در یکزمان حضور دارد و سمبل و راه و روش اجتماعی معین و نفیکننده راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعاً نوعی سربازی است، در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا، نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلانجنگ با گروه باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است.
چون به عزا خانهاش پا نهی آهسته نه بال ملایک بود، فرش عزای حسین
خندهکنان میرود، روز جزا در بهشت هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین
اما اگر روح و فلسفه این دستور فراموش شود و مسئله، شکل یک عادت به خود بگیرد که مردمی دور هم جمع بشوند و به مراسم عزاداری مشغول شوند، بدون اینکه نمایانگر یک جهتگیری خاص اجتماعی باشد و بدون آنکه از نظر اجتماعی عمل معناداری به شمار رود، فقط برای کسب ثواب - که البته دیگر ثوابی هم در کار نخواهد بود - مراسمی را مجرد از وظایف اجتماعی و بیرابطه با حسینهای زمان و بیرابطه با یزیدها و عبیداللههای زمان به پا دارند ... در چنین مراسمی است که اگر شخص یزید بن معاویه هم از گور به درآید، حاضر است شرکت کند، بلکه بزرگترین مراسم به پا دارد. در چنین مراسم است که نهتنها «تباکی اثر ندارد، اگر یک من اشک هم نثار کنیم بهجایی برنمیخورد»
گریز و روضه
یکی از اولین کسانی که در اربعین برای امام حسین (ع) اشک ریخته، جابر بن عبدالله انصاری است. جابر عاشق و دلداده امام حسین (ع) است. با چشمان نابینا سر به بیابان کربلا گذاشت؛ زیرا آن روز در کربلا خانهای وجود نداشت، آبادی نبود، بیابانی سوزناک بود و مشتی از بدنهای چاکچاک که در زیر خاک پنهان شده بود، هیچ علامتی در کربلا وجود نداشت.
اما عاشق امام حسین (ع) که علامت نمیخواهد او بو میکشد و قبر را پیدا میکند. جابر بعد از آنکه با چشمان نابینا در آب فرات غسل میکند، سر به بیابان کربلا میگذارد و ذرهذره خاکهای این بیابان را بر میدارد و بو میکند تا اینکه به قبر امام حسین (ع) میرسد.
مثل اینکه امام حسین (ع) علامت داد، ای جابر! حال که آمدی، خوش آمدی، همینجا مقصد توست.
جابر خود را روی قبر ابی عبدالله (ع) انداخت. با صدای محزون میگفت: حبیبی، حبیبی حسین!
او منتظر جواب مُرادش بود! گِله کرد، گفت: حسین جان! من بیابان گرد توام، در به در توام، چرا با این پیر غلامت حرف نمیزنی؟ چرا سلام این مهمانت را جواب نمیدهی؟
یکباره به خود آمد و روضه خواند، گفت: جابر این چه توقعی است که تو داری! مگر نمیدانی، بدن حسینت اینجاست؛ اما سرش بالای نی ...
جابر اینجا حرم محترم خون خداست هر طرف سیر کنی جلوه مصباح هداست
غسل از خونجگر کن که مزار شهداست سر و دست است که از پیکر صدپاره جداست
منابع:
[1]. روش داستانی.
[2]. آخرین گفتارها، ج 5، ص 498-501.
[3]. التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری (ع)، ص 43.
[4]. نهج البلاغة، نامه 45.
[5]. فصلت/30.
[6]. جن/16.
[7]. نهج البلاغه، خ 176.
[8]. انفال/65.
[9]. الکافی، ج2، ص 163.
[10]. نساء/148.
[11]. فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى (مدظلهالعالی) در خطبههاى نماز جمعه: 16/9/1380.
[12]. پیام به کنگره عظیم حج: 14/4/1368.
[13]. بقره/140.
[14]. نهجالبلاغه، حکمت 148.
[15]. همان، خ 201.
[16]. کامل الزیارات، ص81.