دوشنبه / ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ / ۰۹:۵۴
سرویس : بین الملل
کد خبر : ۳۱۳۷۷
گزارشگر : وحید پورتجریشی
گزارش بین الملل:

مساجد سلفی، خانه های تروریسم و آمریکا در جهان - بخش اول

وهابیت و اندیشه سلفی گری به عنوان ابزاری در دست آمریکا برای تضییع چهره اسلام در سرتاسر جهان از یک سو و استفاده از مساجد به عنوان لانه های تروریستهای تندرو از سوی دیگر به حساب می آیند.

(دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۷) ۰۹:۵۴

پایگاه تخصصی مسجد - گروه بین الملل، وحید پورتجریشی: ساخت و احداث مساجد از زمان حیات طیبه پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین سلام الله علیهم همواره از جمله مقولاتی بوده که تاکید بسیار زیادی از جانب این بزرگواران بر آن شده است. مسلمانان نیز در طول تاریخ اسلام اهتمامی ویژه به امر مقدس مسجد سازی ورزیده و حتی در سخت ترین شرایط اقتصادی و یا تحت فشارهای سیاسی حکام غیرمسلمان در غرب و یا در زمان چین مائوئیستی نیز از مسیر جهادی مسجد سازی منحرف نشده و باز نایستاده اند.

 اما همانگونه که در ماجرای جنگ صفین نیز عمروعاص از قرآن شریف برای نیل به اهداف خود سوء استفاده کرد، بسیاری از مساجد نیز همواره در طول تاریخ اسلام مورد سوء استفاده گسترده دشمنان این دین مبین قرار گرفته اند.

شاید یکی از بهترین نمونه های سوء استفاده از مساجد و مذهب به عنوان ابزاری برای ترویج سیاست های مکارانه و فریب کارانه حکام مسلمان نما، نمونه عربستان سعودی و سوء استفاده وهابیت از عناصر اساسی دین مبین اسلام باشد.

همانطور که می دانیم، وهابیت در حقیقت خوانشی انحرافی و جعلی از دین مبین است که «محمد بن عبدالوهاب» در قرن هجدهم در نجد عربستان بنیان گذاشت و از سال ۱۷۴۴ مورد پذیرش خاندان سعودی قرار گرفت. دیدگاه وهابی به یک پالایش اساسی در اسلام معتقد است و زیارت قبور و تقدیس برخی افراد را دلالتی بر شرک می‌داند. وهابیت از نظر ایدئولوژیکی پیرو اعتقادات ابن تیمیه و از نظر فقهی پیرو مذهب حنبلی است.

عبدالوهاب بعد از اینکه به دلیل مواضع خود از مدینه بیرون شد به شمال شرقی نجد رفته و خاندان سعودی را پیرو باورهای خود کرد و این باعث شد تا وهابیت از نظر سیاسی متحد دودمان سعودی باشد. شیخ سعودی متقاعد شد که وظیفه مذهبی آن‌ها به راه انداختن جنگ مقدسی علیه تمام انواع دیگر اسلام است. سعودی‌ها بر تمامی نجد مسلط شده، مکه و مدینه را اشغال کرده، به کربلا در عراق حمله‌ور شدند و تقریباً تمام شبه‌جزیره عربستان به جز یمن به تسلط آن‌ها درآمد. سلطان عثمانی که عربستان را تابع خود می‌دانست، با کمک گرفتن از حاکم مصر نخستین حکومت وهابی را در سال ۱۸۱۸ ساقط کرد، اما آن‌ها تحت رهبری فیصل اول دوباره احیا شده و حکومت خود را تا حدودی بازیابی کردند ولی بار دیگر و این بار به دست خاندان رشیدیه از شمال عربستان از قدرت کنار رفتند. در ۱۸۸۴ ریاض از کنترل آن‌ها خارج شد و در ۱۸۸۹ به کویت پناهنده شدند. در قرن بیستم سومین مرحله احیای وهابیت با موفقیت‌های ملک عبدالعزیز فرا رسید که در سال ۱۹۰۲ ریاض را تصرف کرد و تا سال ۱۹۳۲ با بازپس‌گیری تقریباً تمام مناطق از دست رفته موفق شد تا حکومت پادشاهی عربستان سعودی را بنیان‌گذاری کند و از آن زمان تسلط سیاسی و مذهبی وهابیت بر شبه‌جزیره عربستان تضمین شد.

با تمام این اوصاف، خاندان سعودی به طور یقین توان تثبیت و گسترش مکتب وهابیت را نداشته و آنچه مسلم است سیطره امروزی این مکتب بر بسیاری از کشورهای سنی مذهب خاورمیانه بدون وجود کمک خارجی امکانپذیر نبود. در مطلب حاضر به دنبال کنکاشی کلی در ماجرای چگونگی پررنگ شدن مکتب جعلی وهابیت در جهان از یک سو و چگونگی سوء استفاده خاندان سعودی و متحدین غربی این خاندان از مساجد از سوی دیگر خواهیم بود:

·         آمریکا و انگلیس در صدر حامیان سنتی وهابیت:

وهابیت در همان ابتدای کار خود به عنوان مذهب رسمی خاندان تازه به قدرت رسیده آل سعود در قرن هجدهم، مورد توجه ویژه لندن به عنوان حامی اصلی عربستان سعودی در خاورمیانه قرار گرفت. دولت انگلیس که در آن دوران درگیر مشکلات عمیق با امپراطوری اسلامگرای عثمانی و سیاستهای سلطه طلبانه ترک های مسلمان در غرب بود، در حقیقت توانست از وهابیت به عنوان ابزاری علیه ترک ها استفاده کرده تا توجه عثمانی ها را به جای غرب به بخشی از خاورمیانه جلب کند که آن را بخشی از خاک خود می دانستند، یعنی عربستان سعودی.

از سوی دیگر آل سعود ضعیف و نوپا هم به شدت نیازمند حمایت قدرت بزرگی همچون انگلیس جهت ایستادگی در برابر دولت و نیروهای نظامی عثمانی بود. این احساس نیاز باعث شد تا عربستان به سرعت روابط دیپلماتیک خود با لندن را افزایش داده و در عمل به پایگاهی بزرگ برای نظامیان انگلیس آن هم در کنار گوش عثمانی بدل شود.

این ماجرا تا پس تازمان قدرت گرفتن آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی اول که مصادف بود با شکست و فروپاشی امپراطوری عثمانی، ادامه داشت. با این تفاوت که بزرگترین مانع بر سر سلطه جویی انگلیس و آمریکا در خاورمیانه، یعنی امپراطوری عثمانی برداشته شده بود و البته کمونیست های شوروی جای آنها را در منطقه گرفتند. سقوط حکومت پهلوی در ایران نیز هراس واشنگتن از کاهش قدرت خود در خاورمیانه را افزایش داد. ایالات متحده که پس از جنگ جهانی دوم و دوقطبی شدن جهان، توانسته بود قدرت های اروپایی مانند انگلیس و سلطه آنها در خارومیانه را کنار بزند، با رقیب جدی یعنی مسکو مواجه شده بود. البته همانطور که می دانیم رقات میان مسکو – واشنگتن پدیده ای بود که اکثر کشورهای جهان را درگیری خود کرده و از تمامی جهان، دو بخش شرق و غرب ساخته بود.

با از دست رفتن ایران، زمان آن بود تا آمریکا بتواند این خلاء را برای خود جبران کند. لذا واشنگتن بار دیگر پشت سر وهابیت و رهبران سعودی آن صف کشید و توانست با اتکا بر پتانسیل تندروهای سلفی در افغانستان و علم کردن طالبان در این کشور، نیروهای شوروی را از خاک این کشور به بیرون رانده و افغانستان را به پایگاهی برای حضور نظامی خود در غرب آسیا بدل سازد.

به همین نسبت می توان کشورهای دیگر منطقه که دچار معظل تروریستهای سلفی شده اند را نیز مثال زد:

عراق شیعه که به طور سنتی همواره تحت تاثیر سیاستهای ایران بوده نیز اسیر دست داعش شد و آمریکا توانست به بهانه مبارزه با تروریسم حضور نظامیان خود در این کشور را به شکلی حتی پر رنگ تر از زمان حمله سال 2003 واشنگتن به بغداد در زمان دولت بوش پر رنگ تر کند.

در سوریه، بشار اسد که مانند پدر خود حافظ اسد متحد ایران شیعه بوده و کشورش پایگاهی امن برای حضور تهران پشت مرزهای سرزمین های اشغالی به حساب می آمد نیز نه تنها قربانی حمله تروریستهای وهابی – سلفی شد بلکه آمریکا نیز توانست به راحتی حضور نظامی خود در این کشور را اعلام کرده و آن را ادامه دهد.

این وضعیت اما تنها منحصر به منطقه خاورمیانه نیست. بلکه اکثر مخالفان آمریکا در جهان امروزه قربانی تروریسم وهابیت می شوند. حتی در چین، آمریکا و عربستان توانستند با ایجاد این گروه ها در میان اویغورهای ساکن بخش های شمال غرب این کشور و به آشوب کشیدن این منطقه از چین، جلوی سیاستهای توسعه طلبانه چین را تا حدی گرفته و دستکم توجه این کشور را برای مدتی معطوف به مشکلات داخلی ناشی از این شکل از مداخله در داخل مرزهای چین کرده و از مسائل بین المللی مورد تعارض میان دو کشور دور کند.

در روسیه نیز واشنگتن با همکاری عربستان سعودی اقدام به تاسیس گروه های سلفی تندرو در بخش خودمختار چچن کرده و سالها این درگیری به طول انجامید. کما اینکه نقش سلفی های چچنی در جنگ سوریه نیز بسیار پر رنگ و مشهود بوده و اکثر فرماندهان به نام داعش مانند عمر الشیشانی نیز از چچن وارد خاک سوریه شده و به عضویت داعش در آمدند.

در بخش بعدی مقاله حاضر به نقش مساجد سلفی تحت نفوذ عربستان و چرایی تلاش ریاض برای تاسیس مساجد بیشتر در بخش های مختلف جهان به ویژه کشورهای اروپایی خواهیم پرداخت.   

(دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۷) ۰۹:۵۴
https://news.masjed.ir/u/mls
اظهار نظر
امتیاز را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید