به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، رهبر معظم نقلاب اسلامی در سه دیدار تاریخی که اولی در سالروز قیام تاریخی مردم قم در 19 دی 56 ، دومی دیدار با فرماندهان نیروی هوایی در سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی در ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ با امام (رحمهالله) و دیگری دیدار با مردم غیور آذربایجان شرقی در سالروز قیام بیستونهم بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز، نکاتی را مورد بررسی و تاکید قرار دادند که تحلیلی به جا و هوشمندانه از حوادث داخلی و خارجی بود. سخنانی که بر سبیل گذشته در مختصاتی خاص به واقعیت بدل شده و باعث شرمساری دشمنان و تعجب اندیشمندان سیاسی میشود. در ادامه متن کامل این بیانات تقدیم میشود.
بیانات در دیدار مردم قم
بهمناسبت سالروز قیام نوزدهم دی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدییّن سیّما بقیةالله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مردم شجاع و دلاور قم و جمعی از روحانیّون محترم و علمای مکرّم. و روز نوزدهم دی هر سال برای این حقیر این مژده را به همراه دارد که با شما مردم مؤمن و شجاع و شریف یک ملاقاتی را ما اینجا داریم.
قم سرشار از انگیزه است، سرشار از امید است؛ هم امیدوار است، هم امیدبخش است. قم یک شهر پیشرو و دارای مردم قطعاً پیشرو در کشور ما است. از روز نوزدهم دی سال ۱۳۵۶ -که ما قضایای قم را از دور شنیدیم و هنوز هیچ خبری در کشور نبود از اجتماعات مردمی و هیجانات مردمی، و قم بهپاخاست و قیام کرد و سینه سپر کرد و کشته داد و شهید داد- تا امروز که چهل سال است، قم در صراط مستقیم، حرکت مستمرّ خودش را ادامه داده است. امسال هم شما دیدید که در روز نهم دی، مردم قم آن راهپیمایی را بهطور مرسوم -که در همه جای کشور بود- انجام دادند لکن به آن اکتفا نکردند؛ روز سیزدهم دی [هم] آن راهپیمایی پُرشور، آن حرکت عظیم را انجام دادند.
حرف همیشهی ملّت ما همین است؛ حرف ملّت عزیز ما، قشرهای ما، شهرهای مختلف ما، جوانهای ما، حرف انقلاب و نظام اسلامی و ایستادگی در مقابل زورگویی و زیر بار تحمیل قدرتها نرفتن است. حرف ملّت در تمام این سالهای متمادی یک حرف بود و امروز که چهل سال از آن روزها میگذرد، ملّت ما همان منطق، همان مسیر، همان هدف را دنبال میکند؛ منتها امروز پختهتر است، باتجربهتر است، واردتر است. از لحاظ انگیزه هم اگر نگوییم امروز جوانهای ما پُرانگیزهتر از آن روز هستند، حدّاقل مثل همان انگیزهها را دارند، علاوه بر اینکه پُرتعدادترند؛ یعنی امروز تعداد جوانهای مؤمن پُرانگیزهای که حاضرند در میدانهای خطر سینه سپر کنند، چندین برابر جوانهای ما در آستانهی انقلاب و در سالهای اوّل انقلاب است؛ این خطّ مستمرّ این کشور است. خب، بنده همیشه این حرفها را البتّه میزنم، همیشه هم یک شواهدی، قرائنی وجود دارد، لکن آنچه این روزها اتّفاق افتاد، شواهد روشن و واضحی بر این قضیّه بود. همینطور که عرض کردیم، ملّت ایران در اقصیٰ نقاط کشور، در شهرهای بزرگ، در شهرهای کوچک، از روز نهم دی -که این آتشبازیها و این شیطنتکاریهای افرادی که بعد عرض خواهیم کرد، تازه شروع شده بود- در همهجای کشور این حرکت را آغاز کردند، بعد که دیدند نه، مزدوران دشمنان دستبردار نیستند، آنوقت پیدرپی، روزهای متوالی این راهپیمایی تکرار شد؛ از روز سیزدهم در قم، در اهواز، در همدان، در کرمانشاه، تا روز چهاردهم، روز پانزدهم، روز شانزدهم، روز هفدهم در شهرهای مختلف، در شهرهای بزرگ، و باز در مشهد، در شیراز، در اصفهان، در تبریز. اینها حوادث معمولی نیست؛ اینها هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ من این را از روی اطّلاع عرض میکنم. این حرکت عظیم منسجم مردمی در مقابل توطئهی دشمن، با این نظم، با این بصیرت، با این شور، با این انگیزه در هیچ جای دنیا نیست؛ و این چهل سال است که ادامه دارد، بحث یک سال و دو سال و پنج سال و مانند اینها نیست؛ نبرد ملّت با ضدّ ملّت است، نبرد ایران با ضدّ ایران است، نبرد اسلام با ضدّ اسلام است؛ این [نبرد] ادامه داشته و البتّه بعد از این هم خواهد بود؛ منتها سرگرم شدن ملّت ایران به مبارزه و ایستادگی و استقامت، موجب نشده است که از بقیّهی ابعاد و زوایای زندگی غافل بشوند، [بلکه] همین جوانهای شما، بچّههای شما پیشرفتهای علمی را به وجود آوردهاند، همین مأموران شما کارهای بزرگ [برای] آبروی ملّت ایران در کشور و در منطقه انجام دادهاند. یعنی ملّت نشان داد که یک ملّتِ زنده است، یک ملّتِ بانشاط است، یک ملّتِ باخدا است، و خدا هم کمک میکند.
خب، در واقع همهی حرکاتی که دشمن در این چهل سال در مقابل ما انجام داده است، پاتک انقلاب است. انقلاب ریشهی دشمن را از لحاظ سیاسی در کشور کَند، و دشمن حالا مرتّباً پاتک میکند و در هر دفعه هم شکست میخورد؛ اقدام میکند و نمیتواند؛ نمیتواند پیش ببرد؛ بهخاطر ایستادگی، بهخاطر این سدّ محکم مردمی و ملّی؛ این بار هم ملّت، با قدرت تمام به آمریکا و به انگلیس و به لندننشینها میگوید: ایندفعه هم نتوانستید، باز هم نخواهید توانست. میلیاردها دلار هزینه کردند -[این] واقعی است که میلیاردها هزینه کردند- سالها شبکهسازی کردند، مزدورپروری کردند برای اینکه بتوانند از درون، کار را مشکل کنند. [قبلاً] نمیگفتند؛ مسئولین امروز آمریکا که خب سادهلوحیشان در امور سیاسی آشکار است، لو دادند خودشان را و گفتند «از بیرون نمیشود با ایران دستوپنجه نرم کرد، از درون باید خرابش کنیم»؛ یعنی همین کاری که چند سال است دارند میکنند: شبکهسازی، مزدورسازی؛ بعد برای مخارجش سرکیسه کردن دولتهای وابسته، بیایند اینجا و سراغ فلان دولت ثروتمندِ پولدارِ خلیج فارس بروند و سرکیسه کنند آنها را برای اینکه بتوانند مخارجشان را اینجا و جاهای دیگر روبهراه کنند؛ زبالههای فراری از ایران را بازیافت کنند، آنها را دوباره وارد میدان کنند، اگر بشود بازیافتشان کرد؛ هزاران شبکهی مجازی راه انداختند، دَهها کانال تلویزیونی به راه انداختند، کانالهای ماهوارهای به راه انداختند؛ جوخههای ترور و انفجار درست کردند و به داخل مرز فرستادند، چه از جنوب شرقی، چه از شمال غربی؛ بمباران دروغ و تهمت و شایعه را روی سر این ملّت ریختند، شاید بتوانند افکار این مردم را، بخصوص جوانان نورس ما را عوض کنند -جوان عزیز ما، این جوانی که نه امام را دیده، نه انقلاب را دیده، نه دوران دفاع مقدّس را دیده، نه شهدای نامدار بزرگ ما را دیده، روی ذهن اینها [میخواستند] اثر بگذارند؛ نتیجهاش چه میشود؟ [میشود] شهید حججی؛ این شهید عزیز اخیر نجفآباد و شهدای دیگری که در این دو سه روز شهید شدند؛ اینها همه همین جوانها بودند- و تطمیع کسانی در داخل؛ نفوذ در برخی از ارکان؛ [البتّه] خودشان مستقیم هم وارد میشوند، شما دیدید -بعداً عرض خواهم کرد- دخالتهای مسئولان آمریکایی را در این چند روز بهوسیلهی همین شبکههای اینترنتی و امثال اینها؛ [امّا] باز هم نتوانستند؛ با همهی این تلاشها ناکام ماندند.
من لازم است از ملّت عزیزمان تشکّر کنم؛ هزار بار باید تشکّر کنم، نه یک بار. ملّت، حقیقتاً یک ملّت رشید، وفادار، بابصیرت، باهمّت، زمانشناس، لحظهشناس [است] که میدانند لحظهی حرکت کِی است. روز پنجشنبه(۱) در مشهد آن قضایا شروع شد؛ روز شنبه آن راهپیمایی عجیب [برگزار شد] که شاید چند سال بود با این شور و هیجان در مشهد راهپیمایی نشده بود؛ بعد، یکی دو روز کارهای پراکندهی دیگری انجام گرفت که همه مطّلعید؛ بعد، از سیزدهم دی تا هفدهم دی، حدّاقل پنج روز پشت سر هم [مردم به میدان آمدند]. واقعاً وفاداری ملّت، لحظهشناسی ملّت، [اینکه] بدانند هر زمانی چهکار میخواهند بکنند [قابل تشکّر است]. خب، دیگران این پیامها را میگیرند؛ بله در تبلیغاتشان، صدها نفر اخلالگر و تخریبکننده را هزاران نفر نشان میدهند، [امّا] حرکات میلیونی ملّت را در تظاهرات بهعنوان یک گروه [کوچک] یا چند هزار نفر معرّفی میکنند! در تبلیغات اینجوری میگویند، امّا میفهمند؛ صاحبان سیاستهایشان میبینند، [ولی] به رو نمیآورند؛ یعنی ملّت کار خودش را میکند، تأثیر خودش را میگذارد، رُعب خودش را در دل سیاستگذاران دشمن نفوذ میدهد با این حرکت عظیمی که انجام میدهد. ملّت بصیرتشان را واقعاً به اوج رساندند؛ حقیقتاً این ملّت به اوج رساندند بصیرت خودشان را و در این چند روز انگیزهی خودشان را خوب نشان دادند.
[امّا] تحلیل؛ در این روزها تحلیلهای گوناگونی از طرف اشخاص مختلف و جناحها، در روزنامهها، در شبکههای اینترنتی نسبت به این قضایا انجام گرفت؛ در این تحلیلها یک نقطهی تقریباً مشترکی وجود داشت که آن نقطه، نقطهی درستی است و آن تفکیک بین مطالبات صادقانه و بهحقّ مردم و حرکات وحشیانه و تخریبگرانهی یک گروه است؛ اینها از هم باید تفکیک بشود. اینکه فلان انسانی از یک حقّی محروم بماند و اعتراض بکند یا این اعتراضکنندهها -صد نفر، پانصد نفر- بیایند یک جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند، یک مطلب است؛ و اینکه یک عدّهای از این تجمّع و از این انگیزه سوءاستفاده کنند و بیایند به قرآن دشنام بدهند، به اسلام دشنام بدهند، به پرچم اهانت کنند، مسجد را بسوزانند، تخریب کنند، آتش بزنند، یک حرف دیگر است؛ اینها دو مقوله است؛ اینها را با هم مخلوط نباید کرد. آن تمنّاهای مردمی یا اعتراضهای مردمی یا درخواستهای مردمی، در این کشور همیشه بوده، الان هم هست. خب این صندوقهای مشکلدار یا مثلاً بعضی از مؤسّسات مالی مشکلدار یا بعضی از دستگاههای مشکلدار، بعضی از مردم را ناراضی کردهاند؛ الان یک سال است یا شاید بیش از یک سال است -ما خبرهایش را داریم؛ خبرها غالباً به ما میرسد- اجتماع میکنند در فلان شهر مقابل فلان مؤسّسه، مقابل استانداری، مقابل مجلس شورا در اینجا. از این چیزها هست؛ همیشه بوده و هست، هیچکس هم با اینها معارضه و مخالفتی ندارد؛ باید هم به این حرفها رسید، باید گوش کرد، باید شنید، باید در حدّ وسع و توان به آنها پاسخ داد. [البتّه] در میان درخواستها، اگر ده درخواست هست، ممکن است دو درخواست نابهجا باشد؛ [امّا] آنهایی که بهجا است، آنهایی که درست است، آنها را باید همهی ماها دنبال کنیم. من نمیگویم «باید دنبال بکنند»؛ خود بنده هم مسئولم، همهی ما باید دنبال کنیم. [البتّه] من در صحبتهایم خطاب به مسئولین عرایضی خواهم داشت که عرض میکنم. این یک حرف است، امّا اینها ربطی ندارد به اینکه کسانی بیایند پرچم کشور را آتش بزنند یا کسانی بیایند از اجتماع مردم استفاده کنند، علیه اعتقادات مردم حرف بزنند و فریاد بکشند؛ علیه قرآن، علیه اسلام، علیه نظام جمهوری اسلامی!
من عرض بکنم به شما؛ یک مثلّثی در این قضایا فعّال بوده است. مال امروز و دیروز هم نیست؛ این سازماندهیشده بوده است. اینهایی که عرض میکنم، همه قرائن اطّلاعاتی دارد؛ حالا بعضی آشکار است و حرفهای خودشان است، بعضی هم از طُرق اطّلاعاتی به دست آمده است. یک مثلّثی فعّال بودند: نقشه مربوط به آمریکاییها و صهیونیستها است؛ نقشه را آنها کشیدند. چند ماه هم هست دارند نقشه میکشند. اینکه «بیاییم از شهرهای کوچک شروع کنیم، [بعد] به طرف مرکز بیاییم و مردم را نسبت به مطالباتشان فعّال کنیم و اینها را داغ کنیم»، این نقشهای است که کشیده شده و چند ماه است روی این نقشه دارند کار میکنند. نقشه مال آمریکاییها و عوامل رژیم صهیونیستی است.
پول مال یکی از این دولتهای خرپول(۲) اطراف خلیج فارس است. خب این کارها خرج دارد؛ باید پول بدهند؛ آمریکاییها که حاضر نیستند پول خرج کنند وقتی اینها هستند؛ پول را اینها دادند. این دو ضلع. ضلع سوّم پادوییاش است؛ پادوییاش هم مربوط به سازمان منافقین بود، سازمان آدمکش منافقین؛ پادو، آنها بودند. از ماهها قبل اینها آماده بودند؛ خود رسانههای منافقین در همین روزها اعتراف کردند؛ گفتند ما از چند ماه قبل با آمریکاییها در ارتباط بودیم نسبت به این قضیّه؛ که پادویی کنند، سازماندهی کنند، بروند این و آن را ببینند، کسانی را در داخل نشان کنند و پیدا کنند که بهشان کمک کنند تا بیایند به مردم فراخوان بدهند -فراخوان را هم آنها دادند- و شعار «نه به گرانی» بگذارند. خب این شعاری است که همه خوششان میآید؛ با این شعار یک عدّهای را جذب کنند، بعد خودشان بیایند وسط، اهداف شوم خودشان را دنبال کنند و مردم را هم دنبال خودشان بکشند؛ هدف این بود.
کاری که مردم در اینجا کردند این است: اوّل خب یک عدّهای آمدند؛ البتّه عدّهی زیادی هم نبودند، لکن به مجرّد اینکه دیدند که اینها هدفهایشان چیست و شعارهایشان معلوم شد، مردم صفها را جدا کردند. همانهایی که روز پنجشنبه و روز جمعه در اجتماعات مطالبهی «نه به گرانی» و امثال اینها شرکت کرده بودند، همانها در روز نهم دی آمدند در تظاهرات عظیم مردم شرکت کردند و علیه آنها شعار دادند؛ علیه آمریکا، علیه منافق شعار دادند. مردم صفشان را جدا کردند.
دو قرارگاه فرماندهی در همسایگی ایران تشکیل دادند. این را خودشان اعتراف کردند، اینها اعترافهای خودشان است؛ نه اعترافِ اینجا، [بلکه] آنهایی که در رسانهها لو میدهند حرفها را و در یک مصاحبهای حرف میزنند و یک چیزهایی میگویند، گفتند که دو قرارگاه فرماندهی عملیّات برای فضای مجازی و مدیریّت اغتشاشها توسّط آمریکاییها و عوامل رژیم صهیونیستی در همسایگی ایران تشکیل شد؛ این را خودشان اعتراف کردند. یعنی همه چیز را از پیش آماده کردند، از قبل هم برای خودشان پیروزی را قطعی دانستند؛ الحمدلله الّذی جعل اعدائنا من الحمقاء؛ خدا را شکر! با اینهمه حوادث پیدرپی، هنوز این ملّت را نشناختهاند، هنوز نفهمیدهاند این سدّ محکم ایمان ملّی و ایستادگی ملّی و شجاعت ملّی معنایش چیست؛ به اعماقش نرسیدهاند. آنوقت این بیچارههای بازیخوردهی بدبختِ روسیاه در داخل، از یک طرف گفتند «جانم فدای ایران»، از یک طرف پرچم ایران را آتش زدند! بیعقلها نفهمیدند که خب این دو تا که با هم نمیسازد. [گفتند] «جانم فدای ایران»؛ خب حالا انشاءالله قربان ایران بروید شما(۳) امّا از کِی تا حالا شماها -این هیئتها، این تیپهای اینجوری- در مقابل دشمنان ایران سینه سپر کردهاید؟ در مقابل دشمن ایران هم همین جوان حزباللّهی باز سینه سپر کرده، جوان انقلابی سینه سپر کرده. سیصد هزار شهید دوران دفاع مقدّس چه کسانی بودند؟ بعد از آن، شهدائی که ما داشتیم چه کسانی بودند؟ همین بچّههای مؤمن و انقلابی بودند که از کشورشان دفاع کردند، در مقابل ضدّ انقلاب، در مقابل مهاجم خارجی، در مقابل آمریکا؛ شما کِی قربان ایران رفتید که میگویید «فدای ایران»؟ آنوقت میگوید «فدای ایران»، بعد میآید پرچم را آتش میزند! این واقعاً نشاندهندهی بیعقلی نیست، نشاندهندهی خامی و ناپختگی نیست؟
امّا آمریکا؛ آمریکا عصبانی است، بشدّت عصبانی است. از که عصبانی است؟ فقط از این حقیر که عصبانی نیست، از شما هم عصبانی است؛ از ملّت ایران عصبانی است، از حکومت ایران عصبانی است، از انقلاب ایران عصبانی است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه شکست خورده؛ از این حرکت عظیم شکست خورده. حالا مسئولین آمریکایی افتادهاند به مُهملگویی! رئیسجمهور آمریکا میگوید «حکومت ایران از مردمش میترسد»؛ نه، حکومت ایران متولّد این مردم است، مال این مردم است، بهوسیلهی این مردم به وجود آمده، تکیهی به این مردم میدهد؛ چرا بترسد؟ اگر این مردم نبودند که حکومتی نبود؛ اینکه چهل سال این حکومت در مقابل شما ایستاده، به کمک این مردم ایستاده؛ مردم بودند که توانستند کمک کنند به حکومت که بتواند در مقابل شما بِایستد. میگوید که «حکومت ایران از قدرت آمریکا هراس دارد»؛ خب اگر ما از شما هراس داریم چطور دههی ۵۰ شما را از ایران بیرون ریختیم و دههی ۹۰ شما را از کلّ منطقه خارج کردیم. میگوید «مردم ایران گرسنهاند و به غذا احتیاج دارند»، [درحالیکه] در آمریکا طبق آمار خودشان، پنجاه میلیون گرسنهای هست که به نان شب احتیاج دارد؛ آنوقت میگوید «مردم ایران [گرسنهاند]»! مردم ایران با عزّت و شرف زندگی کردهاند، انشاءالله به توفیق الهی، به کمک الهی روزبهروز هم بهتر خواهند شد، مشکلات اقتصادیشان هم به کوری چشم شما برطرف خواهد شد.
رئیسجمهور آمریکا ابراز نگرانی میکند! در این پنج شش روز، هر روز تقریباً یک اظهار نظری ایشان کرده.(۴) اظهار نگرانی میکند از رفتار با معترضین که «ما نمیدانیم مثلاً حکومت ایران با معترضین [چه میکند]». خجالت نمیکشید؟(۵) شما در طول یک سال، پلیستان هشتصد نفر از مردم خودتان را کشته! در یک کشوری، در یک سال، پلیس که ضامن حفظ امنیّت مردم است، هشتصد نفر آدم را بکشد؟ شما کسانی هستید که در قضیّهی آن قیام والاستریت هرچه توانستید علیه مردم کار کردید، لگد کردید، زدید؛ به تهمتی یا به احتمالی آدمها را کشتید؛ یک زنِ رانندهای دارد در ماشین رانندگی میکند، این پلیس سوءظن پیدا میکند و میزند زن را در مقابل بچّهی کوچکش میکشد! این اتّفاقات پیدرپی در آمریکا اتّفاق افتاده است.
و انگلیس! مسئولین انگلیس خبیث هم اظهار نگرانی میکنند. قاضی انگلیسی در قضیّهی حملهی به مسلمانها و دفاع مسلمانها از خودشان -که همین اواخر اتّفاق افتاد- حکم داد که اگر مسلمانی سنگ را بردارد امّا پرتاب نکند، چهار سال زندانی دارد، اگر پرتاب کرد هفت سال زندانی دارد! این قاضی شما است. این حضراتی که گاهی اوقات قضاوتهای در فیلمهای هالیوودی را، فیلمهای سینمایی را -که پخش میکنند که قاضی اینجوری گفت، پلیس اینجوری کرد- باور میکنند و خیال میکنند که دستگاههای قضائی غرب آنجوری است، بشنوند این حرفها را: قاضی انگلیسی حکم کرد که اگر سنگ را برداشتی و پرتاب نکردی، چهار سال زندانی داری، اگر پرتاب کردی هفت سال؛ کوکتلمولوتف اگر درست کردی و برداشتی [ولی] پرتاب نکردی، هفت سال، وَالّا اگر پرتاب کردی پانزده سال زندانی دارد. اینجوری برخورد میکنند؛ آنوقت اینها شدهاند دلسوز معترضین در ایران که نبادا به اینها ظلم بشود!
هدف نهایی آنها معلوم است؛ البتّه دولت قبل آمریکا این را به رو نمیآورد، خلاف این را میگفت؛ [امّا] آنها هم هدفشان همین بود: براندازی جمهوری اسلامی. دولت قبلی اصرار میکرد، تکرار میکرد که ما جمهوری اسلامی را قبول داریم؛ به بنده هم چند نامه نوشت و در این نامهها هم همین را مدام تکرار کرده که ما جمهوری اسلامی را قبول داریم؛ لکن خب ما میدیدیم؛ آدم چشمش باز است، ملتفت میشود؛ رفتار، رفتار براندازی بود. اینها که دیگر حالا همینطور صریح و بدون هیچ ملاحظهای همین حرفها را بیان میکنند، میگویند که باید جمهوری اسلامی را براندازی کنیم؛ هدف این است.
خب وسیله چیست؟ درست به این [نکته] توجّه بفرمایید! وسیلهشان این است که ابزارهای اقتدار ملّی را از جمهوری اسلامی بگیرند. اقتدار ملّی ابزارهایی دارد: یکی از مهمترین ابزارهای اقتدار ملّی عواطف مردم و افکار عمومی مردم است که در جهت صلاح و حکمت مردم و حکومت حرکت میکند؛ این افکار عمومی است، میخواهند این را از جمهوری اسلامی سلب کنند.
یکی از ابزارهای اقتدار ملّی ما -حالا این را بخصوص من اسم میآورم برای اینکه اینها زیاد تکرار میکنند- همین حضور ما در منطقه است؛ حضور قدرتمندانهی جمهوری اسلامی در منطقه، یکی از ابزارهای اقتدار ملّی است؛ ملّت را قدرتمند نشان میدهد و واقعاً هم هست؛ میخواهند این را از بین ببرند. حالا فلان رئیسجمهور اروپایی(۶) -آمریکاییها که جرئت نمیکنند اسم مذاکرهی با ما را بیاورند- [میگوید] «ما میخواهیم دربارهی حضور ایران در منطقه بحث کنیم»؛ خب، [ما باید] دربارهی حضور شما در منطقه بحث کنیم؛ شما چرا میخواهید در منطقه حضور پیدا کنید؟ این از ابزارهای اقتدار ملّی است؛ این را میخواهند سلب کنند از جمهوری اسلامی.
یکی از ابزارهای اقتدار ملّی قدرت دفاعی کشور است؛ این را میخواهند از جمهوری اسلامی بگیرند. اینکه میبینید اینقدر روی مسئلهی موشک هیاهو میکنند، جنجال میکنند، بهخاطر این است. اگر چنانچه یک ملّتی توانست به کسی که از راه دور به او موشک پرتاب میکند، پاسخ مناسب بدهد، خب این یک اقتدار است؛ این اقتدار را امروز جمهوری اسلامی دارد و اینها میخواهند نداشته باشد؛ ابزارهای اقتدار ملّی را میخواهند بگیرند.
یکی از مهمترین ابزارهای اقتدار ملّی، جوان مؤمن ما است؛ میخواهند این ایمان را از جوان بگیرند. این جوان مؤمن است که در مسئلهی هستهای، در مسئلهی پیشرفتهای علمی، در نانو، در رویان، در بقیّهی بخشهای علمی بیدارْخوابی میکشد، سختی میکشد تا اینکه یک پیشرفت علمی را به نهایت برساند؛ این جوانِ مؤمن است، اینها بچّههای مؤمن ما هستند و خیلی از اینها را ما از نزدیک میشناسیم. اینها میخواهند این ایمان را از این جوان بگیرند، انگیزه را میخواهند از این جوان بگیرند.
خب حالا من چند مطلب را عرض بکنم که خیلی طولانی نشود صحبتمان. یک مطلب خطاب به آمریکاییها است. اوّلاً حضرات هیئت حاکمهی آمریکا! ایندفعه سرتان به سنگ خورد؛ ممکن است تکرار کنید، بدانید باز هم سرتان به سنگ خواهد خورد. ثانیاً خسارت زدید به ما در این چند روز، ممکن است در آینده هم خسارت بزنید؛ بدانید بیتقاص نخواهد بود. ثالثاً، هم این آقایی که در رأس آنجا است بداند -اگرچه ظاهراً آدم متعادلی نیست(۷) و همین روزها در آمریکا صحبت مشکل روانی و [نیاز به] دکتر روانی و روانشناس و مانند اینها برایش هست؛ اینها را خب ما هم شنیدهایم- هم اجزای حکومت [آمریکا] و دوروبریها! این دیوانهبازیهای نمایشی هم بیجواب نخواهد ماند. جمهوری اسلامی بر پایهی ارکان و اصول خود محکم میایستد، از آنها دفاع میکند، از ملّتش دفاع میکند، از منافعش دفاع میکند و تسلیم زورگویی و مانند اینها نمیشود. این حالا راجع به آنها؛ این خطاب به آمریکا بود.
آنهایی هم که دوست میدارند با آمریکاییها بنشینند و برخیزند و شبنشینی کنند و با آنها پیوند بخورند -چه از خارج از ایران، چه حالا متأسّفانه بعضیها هم در داخل که ممکن است اینجوری فکر کنند، حرکت کنند- اینها هم همین حرفی که به آن حضرات گفتیم بشنوند، بدانند که این ملّت و این نظام محکم ایستاده است و به توفیق الهی همهی مشکلات و ضعفها را برطرف خواهد کرد؛ این نظام توانایی این کار را دارد و انشاءالله خواهد کرد. این خطاب به آمریکاییها.
یک خطابی [هم] دارم من به مسئولان حکومتی خودمان -که البتّه این، شامل خود حقیر هم میشود- و عناصر سیاسی، عناصری که در کار سیاست فعّالند، فکر میکنند، مینویسند، میگویند، اقدام میکنند؛ هم به اینها، هم به مسئولین حکومتی: اوّلاً ما از دشمن خارجی گفتیم، اینهایی که گفتیم تحلیل نبود، واقعی بود، خبر بود، اطّلاع بود؛ دشمن خارجی هست، امّا این موجب نشود که از ضعفهای خودمان غافل بشویم. ما هم ضعف داریم، ما هم یک جاهایی اشکال و نارسایی و نابسامانی در کارمان هست؛ اینجوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم، هیچ مشکلی در کار ماها نیست، فقط دشمن خارجی است که دارد [مشکل ایجاد میکند]؛ نه، مگس روی زخم مینشیند؛ زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکهها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریکا میتواند هیچ غلطی بکند. ما مشکلاتمان را باید خودمان حل کنیم؛ مشکلات داخلی را باید حل کنیم، ضعفهایمان را باید حل کنیم؛ ما ضعف داریم. دفاع از حقوق مظلومین وظیفهی همهی ما است؛ بخصوص [دفاع از] ضعفا و از حقوق ملّت وظیفهی ما است، بخصوص [دفاع از] طبقات ضعیف ملّت؛ همه بایستی مراقب باشیم. حالا طبقاتی هستند که مرفّهند، مشکلات زندگی آنها را فشار نمیدهد؛ امّا یک گروه مهمّی هم در کشور هستند که فشارهای زندگی، آنها را زیر فشار قرار میدهد. باید همهی همّت ما این باشد که اینها را از زیر فشار خارج کنیم؛ تلاشمان باید این باشد.
یک مطلب دیگر اینکه هر سه قوّه مشکلات کشور را بشناسند و روی یکایک مشکلات متمرکز بشوند. ما [اگر مشکلات را] فهرست کنیم، فرض کنید ممکن است ده پانزده مشکل اساسی داشته باشیم و اینها را روی کاغذ بنویسیم؛ [باید] تقسیم کار کنیم، متمرکز بشویم روی این مشکل، زمان بگذاریم برایش [و آن را] حل کنیم. بنده چندین جلسه تشکیل دادهام برای آسیبهای اجتماعی؛ الان حدود دو سال یا دوسالونیم است که هر چند وقت یک بار، ما اینجا یک جلسه برای آسیبهای اجتماعی با مسئولین اساسی و درجهی یک کشور از وزرا و نمایندگان و مسئولان نهادها و رؤسای قوا و مانند اینها تشکیل میدهیم، راجع به آسیبهای اجتماعی بحث میکنیم، صحبت میکنیم. آنجاها من گفتهام به آقایان؛ بایستی هرکدام از اینها را تقسیم کار کنند. البتّه در بخشی از کارها انصافاً خوب هم حرکت کردهاند، پیش هم رفتهاند؛ در بعضی از مسائل متمرکز شدهاند، کار کردهاند، پیش رفتهاند. ما مشکل غیر قابل حل در کشور نداریم که بگوییم این مشکل غیر قابل حل است، [یا] این گره بازنشدنی است؛ نداریم چنین چیزی؛ این را همه بدانند. همهی این گرهها بازشدنی است، [منتها] یک مقداری باید خودمان را آمادهتر کنیم، پابهرکابتر باشیم، بیشتر کار کنیم، دقیقتر کار کنیم.
نکتهی بعدی این است که همه با هم باشند؛ مسئولین کشور همه با هم باشند. بله، هر بخشی از کشور، یک حوزهی مسئولیّتی دارد که جوابگو باید باشد، آن حوزهی دیگر به این ربطی ندارد؛ این را میدانیم. مجلس شورای اسلامی، قوّهی قضائیّه، قوّهی مجریّه و بقیّهی بخشها و نهادها، هرکدام یک حوزهی مسئولیّتی دارند، کار حوزهی دیگر به آنها مربوط نیست، از آنها سؤال نمیشود؛ لکن این مال حالت عادی است. وقتیکه شما میبینید دشمن دارد تهدید میکند شما را -دشمنی لجباز، لجوج- و مشکلاتی به وجود میآورند با کارهایی که کردهاند در داخل کشور، بایستی همه با همدیگر همدست باشند، همه کنار هم بایستند. این را من به همه عرض میکنم؛ هم به مسئولین کشور، هم به همین مجموعههای سیاسی کشور. همه با هم همکاری کنند، تلاش کنند، همافزایی کنند، یکدیگر را تحلیل نبرند. اینجور نباشد که این یکی یک حرفی بزند که این دیگری را تحلیل ببرد، اینهم باز یک حرفی بزند که آن را تحلیل ببرد. همافزایی کنند! نظام یکپارچه است؛ نظام جمهوری اسلامی یک نظام یکپارچه است. بله، همهی بخشها مسئولیّتهای جداگانهای دارند امّا نظام، یک نظام است، قوّهی مجریّه هم مال همین نظام است، قوّهی قضائیّه هم مال همین نظام است، قوّهی مقنّنه هم مال همین نظام است، نیروهای مسلّح هم مال همین نظامند، نیروهای امنیّتی هم مال همین نظامند، دستگاههای علمی هم مال همین نظامند؛ همه با همند.
نکتهی بعدی: همه قانون را معیار بدانند؛ ما از بیقانونی ضرر میکنیم، ضربه میخوریم. سال ۸۸ دیدید؛ اینکه کشور در سال ۸۸ دچار خسارت شد -سال ۸۸، هم خسارت مادّی پیدا کردیم، هم آبرویمان در دنیا به خطر افتاد- بهخاطر چه بود؟ بهخاطر بیقانونی. به اینها گفتیم بیایید طبق قانون عمل کنیم؛ قانون مشخّص است. شما میگویید انتخابات ایراد دارد؛ خیلی خب، آنجایی که انتخابات ایراد دارد، تکلیف قانونی واضح است که چهجوری باید حل کرد قضیّه را؛ خب بیایید طبق آن عمل کنیم. نکردند، زیر بار قانون نرفتند، بیقانونی کردند، خب مشکل درست کردند؛ برای کشور مشکل درست کردند، برای خودشان مشکل درست کردند، برای مردم مشکل درست کردند؛ هفت هشت ماه همینطور پشت سر هم ناامنی و مشکلات گوناگون درست کردند. این بهخاطر نرفتن زیر بار قانون است. توصیهی بنده، تأکید بنده، طلب بنده از دستگاههای مختلف، این است که همه تسلیم قانون باشند.
یک نکتهی دیگر اینکه انتقاد کار خوبی است و کار لازمی است، تذکّر کار خوبی و کار لازمی است، امّا تذکّر و انتقاد را بهصورت «یک کلاغ چهل کلاغ» مطرح نکنند. ما در قوّهی مجریّه چند هزار مدیر داریم؛ خب از بین این چند هزار مدیر، ممکن است مِنبابِ مثال ده دوازده نفر آدمهای فاسدی باشند. این را [اگر] ما بزرگ کنیم، درشت کنیم، تعمیم بدهیم به همهی مدیران، آنوقت جوان ما اگرچنانچه این را بشنود از زبان من و شما، حق دارد که دلش آب بشود و بگوید «عجب! همهی مدیران ما دچار این مشکل هستند». نه آقا! حالا بین چند صد یا چند هزار مأمور قوّهی مجریّه یا مأمور قوّهی قضائیّه، چند نفر نابابند. در قوّهی قضائیّه [هم] همینجور؛ اینهمه قضات شریف و زحمتکش مشغول کارند، خب بله، قطعاً چند قاضی ناباب هم وجود دارند؛ میدانیم. در همهی زمانها هم بوده، الان هم هست، با اینها برخورد هم میکنند؛ هم بنا است با اینها برخورد بشود در قوّهی مجریّه، هم بنا است با اینها برخورد بشود در قوّهی قضائیّه، هم بنا است با این افراد ناباب برخورد بشود در قوّهی مقنّنه، در مجلس. حالا گیرم مثلاً از دویست سیصد نمایندهی مجلس، یکی یا دو نماینده به وظایفشان عمل نکنند یا جور دیگری مشی بکنند؛ نمیشود تعمیم داد اینها را. پس تذکّر اگر میدهیم، انتقاد اگر میکنیم، منصفانه باشد؛ اینجور نباشد که مبالغه کنیم، تعمیم بدهیم، سیاهنمایی کنیم. سیاهنمایی یعنی همین «یک کلاغ چهل کلاغ»؛ این سیاهنمایی است.
نکتهی بعدی این است که مسئولین کشور بایستی به مسئلهی اشتغال و تولید -که ما امسال را سال اشتغال و تولید داخلی قرار دادیم- اهمّیّت بدهند؛ اینها مسائل کلیدی است. این [نکته] بیشتر خطاب به مسئولین اجرائی است؛ البتّه بقیّهی مسئولین هم ممکن است نقش داشته باشند. ما البتّه مشکل واردات را به مسئولین محترم قوّهی مجریّه بارها گفتهایم. بعضیها گله میکنند که چرا فلانی تذکّر نمیدهد؛ نخیر، بنده زیاد تذکّر میدهم. اینکه میبینید من گاهی علناً یک چیزی میگویم، این یکدهمِ تذکّرات و اوقاتتلخیها و هشدارهای ما با این آقایان نیست. در جلسات حکومتی، بنده غالباً تذکّر، هشدار و مطالبه، زیاد دارم. اینجور هم نیست که ما از قضایا مطّلع نباشیم؛ حالا بعضیها میگویند فلانی از فلان قضیّه مطّلع نیست؛ بنده از آن مسائل اجتماعی و عمومی و اساسیای که مردم از آنها مطّلع میشوند، باید ده برابر آنها مطّلع باشم و الحمدلله هستم. گزارشهای فراوان از جاهای مختلف -چه مردمی، چه دولتی، چه رسمی، چه غیر رسمی- به ما میرسد، نگاه میکنیم، میفهمیم قضایا را، ملتفتیم مشکلات را. آنچه بنده دنبالش هستم این است که این نقاط کلیدی دنبال بشود، اهتمام به اینها ورزیده بشود. مسئلهی اشتغال جزو اینها است؛ خیلی از این مفاسد و آسیبهای اجتماعی، درصورتیکه اشتغال باشد، از بین خواهد رفت؛ خیلی از این مفاسد ناشی از بیکاری جوانها است. اگر بخواهیم اشتغال به وجود بیاید، باید به مسئلهی تولید اهمّیّت بدهیم و تولید داخلی را با شیوههای درست، با سیاستهای دقیق، پیش ببریم. پول پاشیدنِ بیحسابوکتاب ما را به جایی نمیرساند؛ باید حساب کنیم، دقیق عمل کنیم. الحمدلله مجموعهی مسئولین در قوّهی مجریّه دنبال این مسائل هستند، دارند دنبال میکنند انشاءالله، ما هم کمکشان میکنیم هرچه بتوانیم؛ انشاءالله به نتایجی برسند.
نکتهی بعدی این است که مسئولین انتظامی ما، مسئولین امنیّتی ما، سپاه ما، بسیج ما، در این قضایا به وظایفشان عمل کردند، خوب هم عمل کردند، مسئولین بالای کشور هم از اینها تشکّر کردند، بنده هم تشکّر میکنم؛ منتها توجّه بشود: آن جوانی یا نوجوانی که تحت تأثیر هیجانیِ یک شبکهی اینترنتی در فضای مجازی قرار میگیرد و یک حرکتی میکند یا یک کلمه حرف میزند، با آن کسی که با دستگاههای سازمانیافته مرتبط است و جزو آن پادوها است، فرق دارد؛ اینها را یکجور به حساب نیاورند. بعضیها البتّه اسم دانشجوها را میآورند؛ فرقی بین دانشجو و غیر دانشجو نیست؛ محیط دانشگاه ما بحمدالله یکی از بهترین و سالمترین محیطها است. ما چند میلیون دانشجو امروز داریم که مشغول درس خواندن، مشغول تحقیق کردن، مشغول کار کردنند، دانشگاههای ما هیچ مشکلی نداشته است؛ حالا یک چند نفر هم ممکن است آمده باشند در این ماجراها خودشان را گیر انداخته باشند؛ بیخودی پای دانشجوها را به میان نکشند. اگر کسی واقعاً مجرم بود، طلبه و دانشجو و معمّم و غیرمعمّم و باسواد و بیسواد فرقی نمیکند؛ منتها مسئولین ذیربط تفاوت بگذارند بین آن کسی که همینطور که عرض کردیم، مثلاً فرض کنید که بر اثر یک هیجانی از فضای مجازی احساساتی میشود و یک کاری میکند یا یک حرفی میزند، با آن کسی که مرتبط با شبکهی پادوهای آمریکایی و مرتبط با منافقین است؛ اینها با هم یکسان نیستند. این هم یک نکته. با آن [گروه] اوّل باید روشنگری کرد، باید با آنها حرف زد، امّا اینکه کسی آدم میکُشد، کسانی که در دورود، در تویسرکان، در خمینیشهر قتل میکنند، تخریب میکنند، یک حرف دیگر است؛ اینها با هم یکی نیست. این هم عرایض ما به مسئولین.
به مردم عزیزمان هم دو سه جمله عرض بکنم -البتّه همهی این حرفها خطاب به مردم هم بود- به مردم عرض میکنم که خدا از شما راضی باشد؛ خوب عمل کردید؛ خوب عمل کردید. در طول این سالها هرجا کشور نیاز داشت، شماها وارد شدید؛ بیمنّت، بیتوقّع، با بصیرت وارد میدان شدید. ملّت عزیز ما خیلی خوب عمل کرد. خداوند انشاءالله توفیقاتش را، رحمتش را، فضلش را بر این ملّت نازل کند. سینه سپر کردید، این کشور را شما نجات دادید؛ ملّت ایران نجات داد. هم در قضایای دفاع مقدّس که ملّت نجات داد، هم در قضایای سیاسی، هم در قضایای علمی. علم را [هم] جوانهای شما پیش بردند. همینطور که اشاره کردم، در این دستگاههایی که پیشرفت علمی هست، بیشتر این جوانهای مردمند، [یعنی] همهی آنها جوانهای مردمند، بچّههای شما هستند که دارند کار علمی میکنند. حضور شما به کشور آبرو داده است. هرجا حضور مردم لازم است -حالا چه بیستودوّم بهمن، چه روز قدس، چه در قضایایی مثل نهم دی و امثال اینها- مردم حاضر میشوند؛ آبرو دادید به [کشور]. در انتخابات، در راهپیماییها، در هرجا که حضور مردمی لازم بوده است، حضور مردم توانسته است [تأثیر بگذارد]؛ آبروی کشور را شما حفظ کردید.
آنچه لازم است توجّه کنید، این است که امروز یکی از مهمترین تدابیر دشمنان ما شایعهپراکنی است. همینطور که عرض کردم، افکار عمومی مردم، مایهی اقتدار ملّی است. برای اینکه این افکار عمومی را عوض کنند چهکار میکنند؟ دروغ شایع میکنند؛ شایعهپراکنی میکنند. شما اوّلاً شایعههای دشمن را اشاعه ندهید که یک حرف بیمبنایی را از یکی بشنویم، بعد این را پنج جا، شش جا نقل کنیم؛ خب، این همان کاری است که دشمن میخواهد؛ [پس] این کار را نکنید؛ شایعههای پراکندهشدهی بهوسیلهی دشمن را ما تکرار نکنیم. بعد هم [شایعات را] باور نکنیم؛ تا مادامی که یک سند درستی، یک مطلب منطقی معقولی وجود نداشته باشد، حرف دشمن را که نباید باور کرد.
یک نکتهی دیگر هم این است که همه بدانند که مسئولین ارشد کشور دارند کار میکنند. اینکه ما خیال کنیم که [مسئولین] گرفتهاند خوابیدهاند، کار نمیکنند، غلط است؛ اینجوری نیست؛ بنده از نزدیک شاهدم، میبینم. مسئولین ارشد بهقدر وسعشان دارند کار میکنند؛ البتّه یک جاهایی قصور هست، تقصیر هست -نه اینکه اینها را منکر باشیم؛ بندهی حقیر هم، هم قصور دارم، هم تقصیر دارم؛ خدا ببخشد- ولی مسئولین دارند کار میکنند، دارند تلاش میکنند. اینکه شایع کنند که «آقا، فایدهای ندارد، کاری نمیتوانند بکنند؛ کاری [ممکن] نیست، همهجا قفل است»، قضیّه اینجوری نیست؛ بعضی از مشکلات در حال حل است، بعضی از مشکلات قابل حل است، بعضی از مشکلات حلّش زمانبر است؛ اینها را باید توجّه داشت. خیلی از مشکلات را انسان از دور وقتی نگاه میکند، بسادگی حل میکند، نزدیک که میشویم، میبینیم آنقدر ساده نیست. من یادم هست زمان حیات امام (رضوان الله علیه) بعضیها میآمدند خدمت ایشان، شکایت میکردند مثلاً از فلان مسئول دولتی -حالا بنده آنوقت رئیسجمهور بودم؛ از بنده یا از نخستوزیر یا از فلان وزیر- که آقا اینها مثلاً فرض کنید که فلان کار را باید میکردند، نکردند و مانند اینها؛ امام گوش میدادند، وقتی حرفش تمام میشد، میگفتند ادارهی یک کشور سخت است؛ واقعاً هم همینجور بود. سخت است، کار سختی است، کار آسانی نیست؛ تلاش لازم است، ابتکار لازم است، بِروز بودن، بهنگام بودن لازم است، آمادگیهای جسمی لازم است، آمادگیهای عصبی لازم است؛ خب، مسئولینی هستند که همه هم تقریباً مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب خود مردمند، دارند هم کار میکنند؛ باید کمک کرد؛ همه باید به مسئولین کمک کنند تا بتوانند کار خوب انجام بدهند.
بنده البتّه تذکّراتی میدهم -عرض کردم، آنچه من گاهی علنی میگویم، یکدهم آنچه در جلسات خاص با آقایان عرض میکنیم هم نمیشود؛ گاهی هشدار میدهیم، گاهی دعوا میکنیم؛ معمولاً مسائل گوناگون را تذکّر میدهیم- منتها خب عرض کردیم، بهقدر وسع. بنده این را به همه عرض بکنم: من مردمسالاری دینی را صادقانه قبول کردهام، ما واقعاً قبول داریم مردمسالاری دینی را؛ هر کسی را که این مردم انتخاب بکنند، ما او را رئیس میدانیم، او را مسئول میدانیم، کمک به او را لازم میدانیم و وظیفهی خودمان میدانیم؛ با همهی دولتها اینجور بوده، با این دولت هم همینجور است. بنده به همهی دولتها کمک کردهام. البتّه من در کارهای جزئی اینها دخالت نمیکنم، در وظایف ویژهی اینها دخالتی نمیکنم امّا کمکشان میکنم. همهی دولتها را بنده کمک کردهام، به این دولت محترم هم همینطور، کمک میکنم.
و امید و نگاه بنده نسبت به آیندهی این کشور خیلی روشن است. بنده میدانم که خدای متعال اراده فرموده است که این ملّت را به متعالیترین درجات برساند و بدانید که انشاءالله ملّت ایران به برکت اسلام، به برکت نظام اسلامی، بدون تردید به عالیترین درجاتِ یک ملّت در حدّواندازهی ملّت ایران خواهد رسید و بدانید که توطئهی دشمن، خرابکاری دشمن، حملهی دشمن، ضربهی دشمن هیچ اثری نخواهد داشت و به معنای واقعیِ کلمه، دشمن هیچ غلطی نخواهد توانست بکند.
والسّلام علیکم و رحمةالله
دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش با فرمانده کل قوا(96/11/19)
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب
اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) و همزمان با سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی
هوایی در ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ با امام (رحمهالله)، با جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و قرارگاه پدافند هوایی ارتش دیدار کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، ایامالله و مناسبتهای مهم انقلاب
اسلامی را مایهی قوام و استحکام نظام دانستند و تأکید کردند: امسال به لطف
الهی، ۲۲ بهمن از آن ۲۲ بهمنهای تماشایی خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی حرکت ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ و دیگر مناسبتهای مهم انقلاب
اسلامی را فراتر از یک خاطرهی افتخارآمیز دانستند و گفتند: همهی این
ایامالله، چه مناسبتهای دوران انقلاب اسلامی و چه مناسبتهای مهم ۳۹ سال
گذشته، زمینهساز افزایش ذخیره و سرمایهی انقلاب و موجب استحکام بیشتر
پایههای انقلاب اسلامی میشوند.
حضرت آیتالله خامنهای، انقلاب اسلامی را حقیقتی زنده دانستند و با تأکید
بر اینکه استحکام و قوام امروز انقلاب بیشتر از روزهای اول است، خاطرنشان
کردند: انقلابیونِ امروز، ایستادهتر و آگاهتر و بصیرتر از انقلابیون
روزهای اول انقلاب هستند و بر همین اساس، انقلاب پیش رفته و تکامل یافته
است.
رهبر انقلاب اسلامی، تغییر و تحول را همچون دیگر موجودات زنده، جزو ذات
انقلاب برشمردند و افزودند: اکنون که انقلاب در حال ورود به چهل سالگی خود
است، اصول و مبانی، ثابت و پایدار مانده، اما از این درخت تناور و
ریشهدار، میوههای نوبهنو و جدید بروز کرده است.
ایشان کانون اصلی مقابله دشمنان با انقلاب اسلامی را جلوگیری از ظهور
ثمرات جدید و استمرار و استقامت انقلاب برشمردند و گفتند: منظور از دشمنان
همان کسانی هستند که با پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت دستنشانده و مطیع
آنها در این منطقه حساس سرنگون شد که در رأس آنها دولت امریکا قرار دارد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شیوههای متنوع و گسترده دشمنان برای
مقابله با انقلاب خاطرنشان کردند: آنها از متفکر نماها، نظریه پردازان
قلابی، روزنامه نگاران و قلم به مزدها، دلقک و همه امکانات فضای مجازی
استفاده می کنند تا بر مردم تأثیر بگذارند اما ناگهان در برخی ایامالله
همچون ۲۲ بهمن و یا ۹ دی سال ۸۸ و یا ۹ دی امسال و راهپیماییهای خودجوش و
پرشور و پرهیجان بعد از آن، سیل جمعیت به خیابانها می آیند و با سر دادن
شعاری واحد، همه محاسبات دشمنان را به هم می زنند.
حضرت آیتالله خامنهای، تلاشهای بدخواهان ملت ایران را فراتر از اقدامات
در فضای مجازی دانستند و گفتند: آنها از تحریم نیز استفاده می کنند تا
مشکلات اقتصادی بوجود آورند، اما همین مردم به دلیل عشق به انقلاب اسلامی،
گسترده به خیابانها میآیند و موجب قوام و استحکام انقلاب می شوند.
ایشان راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را یک نمونه از عشق و ارادت مردم به انقلاب
دانستند و افزودند: امسال به دلیل یاوه گویی های برخی از دولتمردان امریکا
و غیر امریکا، مردم احساس می کنند که دشمن در حال کمین گرفتن و درصدد
دشمنی است و به همین علت، به حول قوه الهی، حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن
امسال از همیشه گرم تر و پرشورتر خواهد بود و همه خواهند آمد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با تأکید بر اینکه سیاستهای اصولی نظام
برآمده از انقلاب اسلامی است، گفتند: از جمله سیاستهای اصولی نظام،
«استقلال اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی»، «آزادی» و «پیشرفت همه جانبه
مادی و معنوی» است که در برخی زمینه ها بویژه علم و فناوری پیشرفتهای خوبی
بهدست آمده است.
حضرت آیتالله خامنهای، «عدالت اجتماعی» را یکی دیگر از سیاستهای اصولی
نظام برشمردند و افزودند: هدف از عدالت اجتماعی، برداشتن فاصله های میان
مردم است که البته در این زمینه کمکاری و عقبماندگی داریم و آن کاری که
باید انجام بگیرد، هنوز انجام نگرفته ولی همه بدانند که ما از این سیاست
اصولی صرفنظر نکردهایم و با جدیت بهدنبال آن هستیم.
ایشان یکی از راههای تحقق عدالت اجتماعی را مبارزه با ظلم و فساد دانستند و
افزودند: مبارزه با ظلم و فساد بسیار سخت است و همانگونه که چند سال قبل
گفتم، فساد همچون اژدهای هفتسر افسانه ها است که از بین بردن آن به راحتی
امکان پذیر نیست ولی حتماً باید انجام شود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: برخورد با ظلم و فساد در میان کارگزاران
حکومتی باید شدیدتر و جدیتر از بقیه موارد باشد و همه مسئولان و مدیران
کشور باید به این موضوع توجه کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، «ایستادگی در برابر ظلم و فساد در سطح بین المللی و
رسوا کردن آن» را از جمله سیاستهای اصولی برشمردند و تأکید کردند: امروز
ظالم ترین و بی رحم ترین مجموعههای دنیا، حکومت امریکا است که حتی بدتر از
داعشی های وحشی است.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری این موضوع که داعش را امریکاییها
بوجود آوردند و رئیس جمهور فعلی امریکا در تبلیغات انتخاباتی به آن اشاره
کرد، گفتند: امریکاییها علاوه بر ایجاد داعش، از آنها پشتیبانی کردند و
احتمالاً آموزش برخی شیوه های خشن و وحشیانه را نیز مجموعه های وحشی امریکا
همچون بلکواتر به عهده داشتند اما دولت امریکا با وجود همه این
بیرحمیها و سنگدلیها، در تبلیغات بین المللی مدعی حمایت از حقوق بشر و
مظلومان و حقوق حیوانات است که باید با بیان حقایق، آنها را رسوا کرد.
ایشان، حمایت از ظلم ۷۰ ساله به ملت فلسطین و همچنین حمایت از کشتار مردم
یمن و ظلم به آنان را نمونه های آشکاری از ظلم امریکاییها دانستند و
افزودند: زیرساختهای یمن و مردم مظلوم این کشور، بهطور روزانه به وسیله
همپیمانان امریکا و با سلاح های امریکایی بمباران میشوند اما دولت امریکا
هیچ اعتراض و اعتنایی نمیکند ولی با کمال وقاحت با نمایش چند آهنپاره،
ادعای بی دلیل ارسال موشک از ایران را مطرح می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: در حالی که مردم یمن در محاصره هستند، چگونه امکان ارسال موشک وجود دارد؟
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: البته بر اساس دستورات صریح اسلام باید در مقابل ظالم ایستاد و به مظلوم کمک کرد.
ایشان به یک نمونه از ورود و ایستادگی جمهوری اسلامی ایران در قضایای
منطقه اشاره کردند و گفتند: در قضیه مقاومت در منطقه غرب آسیا، آمریکاییها
تصمیم داشتند مقاومت را ریشهکن کنند اما ما ایستادیم و گفتیم اجازه
نمیدهیم. امروز برای همه دنیا ثابت شده است که امریکا میخواست و نتوانست و
ما خواستیم و توانستیم.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به یک مسئله مهم یعنی مسئله «مردم» و
امتیاز بزرگ «مردمی و دینی بودن» انقلاب اسلامی پرداختند و گفتند: انقلاب
اسلامی، مردمی بود و مردمِ معتقد به اسلام در همه مراحل همچون دفاع مقدس و
شهادت فرزندانشان، صبر و شکر کردند، زیرا این دفاع و شهادت در راه خدا و
امام حسین علیهالسلام بود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در همه برنامهها باید مردم در در
اولویت باشند، گفتند: اسم مردم مکرر آورده می شود که البته تکرار و تکیه بر
نام مردم در سخنان مسئولان بسیار خوب است اما باید مردم را بشناسند و
بشناسیم.
ایشان با اشاره به فعالیت روشنفکران در دوره طاغوت و دم زدن آنان از مردم،
خاطرنشان کردند: رژیم طاغوت در مقابل آن روشنفکران و آثار آنها چندان
سختگیری نمیکرد زیرا نه روشنفکران حرف مردم را میفهمیدند و نه مردم حرف
آنها را، ولی امام بزرگوار که وارد میدان مبارزه شد، هم او مردم را شناخت و
هم مردم سخن او را شناختند و با همه وجود وارد میدان شدند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید مجدد بر «شناخت مردم»، افزودند: مردم چه
کسانی هستند؟ مردم همان کسانی هستند که حماسه ۲۲ بهمن هر سال را بوجود می
آورند، مردم همان کسانی هستند که پس از وارد شدن اغتشاشگران به صحنه، حتی
اگر اعتراضی هم داشتند، خود را کنار کشیدند و در روز ۹ دی به میدان آمدند.
مردم همین ها هستند. آنها را اشتباه نگیرید. مردم را بشناسید و خالصانه و
برای رضای خدا، برای مردم کار کنید زیرا خداوند از ما مسئولان خواسته است
خادم مردم باشیم و به آنها خدمت کنیم.
ایشان تأکید کردند: حرف مردم، شکایت از فساد و تبعیض است. مردم بسیاری از
مشکلات را تحمل میکنند اما از فساد و تبعیض شِکوه دارند و آن را تحمل نمی
کنند، بنابراین مسئولین هر سه قوه باید بهطور جدی با فساد مبارزه کنند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان، نیروهای مسلح را به
سازندگی توصیه کردند و گفتند: سازندگی در درجه اول، خودسازی و ساخت
نظامیانی در تراز نظام اسلامی یعنی نیروهایی مؤمن، شجاع، فداکار و با تدبیر
است که در مقابل دشمن با کمال قدرت ایستادگی میکنند اما در مقابل دوستان
هیچگونه تکبری ندارند.
فرمانده کل قوا با اشاره به سابقه درخشان نیروی هوایی در جهاد خودکفایی و
ساخت تجهیزات، افزودند: برخی کشورها تنها چیزی که دارند پول است اما از
دین، اخلاق، عقل، توانایی و مهارت بیبهرهاند ولی شما جوانان، با استعداد و
توانایی فکری و قدرت ابتکار میتوانید تجهیزات و سازمان نیروی هوایی را
نوسازی کنید و بدانید پیروزی با شماست.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: در همه قضایای این سالها، به توفیق الهی،
نیروهای انقلابی پیروزی را از آنِ خود کردهاند و در آینده نیز به کوری
چشم دشمن، پیروزی متعلق به شما و متعلق به ملت ایران است.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیرسرتیپ شاهصفی فرمانده نیروی هوایی
ارتش، تشکیل جهاد خودکفایی در نیروی هوایی را از تدابیر مهم و راهبردی حضرت
آیتالله خامنهای در سال ۱۳۵۸ دانست و با بیان گزارشی از توانمندیهای
نیروی هوایی در ساخت تجهیزات و همچنین توان دفاعی و رزمی، گفت: نیروی هوایی
در کمک به آسیبدیدگان زلزله کرمانشاه و همچنین کمک به مسلمانان مظلوم و
جبهه مقاومت، حضوری فعال دارد و آمادهایم به پیمان سربازی خود با برداشتن
لکه ننگ رژیم صهیونیستی و جریان تکفیری از منطقه، عمل کنیم.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
بهمناسبت سالروز قیام بیستونهم بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز (۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز و خواهران عزیز؛ یکی از برجستهترین روزها و مراسمی که این حسینیّه به خود میبیند، روزی است که شما عزیزان از آذربایجان، از تبریز تشریف میآورید اینجا؛ روز بیستونهم بهمن هر سال. آذربایجان برجسته است، مردم آن برجستهاند، حوادث آن برجسته است، راه و روش مردم عزیز تبریز و آذربایجان همیشه ایجاد ابتکار و راههای نو و حوادث شگفتانگیز است. رحمت خدا بر شما، لطف خدا پایدار برای شما.
یک جمله بهمناسبت تقارن این ایّام با ایّام شهادت فاطمهی زهرا، صدّیقهی کبرا (سلاماللهعلیها) عرض کنیم؛ البتّه مراسمی که اجرا کردند، مراسم خیلی خوب و مؤثّر و مفیدی بود.(۲) من فقط یک جمله عرض میکنم و آن اینکه در فضیلت حضرت صدّیقهی کبرا (سلاماللهعلیها) همهی مسلمین متّفقند، شیعه و سنّی ندارد. در کتب اهل سنّت و شیعه این حدیث آمده است: فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة؛(۳) این بالاتر از «سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمین»(۴) است؛ [یعنی] سرور زنان بهشت. در بهشت چه کسانی هستند؟ برترین زنان، برجستهترین زنان، مؤمنترین زنان، مجاهدترین زنان، زنان شهید، آنهایی که خدای متعال در قرآن از آنها با عظمت یاد کرده است، همهی اینها در بهشت جمعند؛ آنوقت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) «سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة» [است]؛ خیلی مقام والا و بالایی است. درس شجاعت، درس فداکاری، درس زهد در دنیا، درس معرفتآموزی و معرفت را انتقال دادن به اذهان مخاطبین و دیگران، در مقام معلّم دانشور بشر قرار گرفتن، درسهای فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است به همهی بشر. امیدواریم همهی شماها، همهی مردم عزیز آذربایجان و همهی ملّت ایران و همهی مسلمین از برکات این بانوی دو عالم بهرهمند بشوند.
عظمت روز بیستونهم بهمن حقیقتاً با این تعبیرات کوتاهی که ما میکنیم، رسانده نمیشود؛ بیستونهم بهمن خیلی باعظمت است. اگرچه جریان مبارزات در سال ۵۶، از قم شروع شد و بعد از تبریز هم در جاهایی اتّفاق افتاد امّا من بهجرئت عرض میکنم که اگر حادثهی بیستونهم بهمن تبریز در سال ۵۶ نمیبود، به احتمال زیاد حادثهی نوزدهم دی قم فراموش میشد و بعد هم آن حوادث دیگرِ سلسلهوار به وجود نمیآمد؛ یعنی مسیر تاریخ کشور عوض میشد. تبریزیها با قضایای بیستونهم بهمن، با قیام خود، با فهم درست خود، با اقدام بهجا و بهموقع خود، توانستند این حرکت عظیمی را که به بیستودوّم بهمن ۵۷ منتهی شد به وجود بیاورند؛ عظمت این داستان اینچنین است.
من یک اشارهای هم بکنم به راهپیمایی بیستودوّم بهمن امسال؛ واقعاً بیستودوّم بهمن، هم در تبریز، هم در شهرهای دیگر، هم در تهران -در سرتاسر کشور- امسال یک بیستودوّم بهمنِ متفاوتی بود. بعد از ۳۹ سال، در ورود به ۴۰ سالگی پیروزی انقلاب، این حرکت عظیم مردمی، شبیه معجزه است. در هیچ جای دنیا هم چنین چیزی وجود ندارد؛ اینکه بعد از اینهمه سال -قریب چهار دهه- برای روز پیروزی انقلاب، نه دستگاههای دولتی، [بلکه] خود مردم وارد میدان بشوند، خیابانها را پُر کنند، خودشان شعار بدهند، حضور خودشان را نشان بدهند و از انقلابشان دفاع کنند، این در هیچ انقلابی از این انقلابهایی که ما میشناسیم و در این دو سه قرن اخیر اتّفاق افتاده است، وجود نداشته؛ در گذشتهها هم که بهطریقاولیٰ وجود نداشته؛ الان هم در هیچ جای دنیا چنین چیزی نیست؛ این مخصوص ایران است، این مخصوص شما است. و امسال قضایای گوناگون دشمنیها و اقدامات دشمنان از خارج، از داخل، از آمریکا، از بعضی از همسایگان ناخلفِ بدعهد ما، موجب شد که مردم انگیزهی بیشتری پیدا کردند، وارد میدان شدند و امسال بیستودوّم بهمن متفاوتی را به وجود آوردند. همهی اینها برای ما درس است.
این جملهای که شما در اینجا آوردید [و خواندید] که «انقلابین پاک عَلَمی قیرخ ایل اولوب مَأمَنیمیز»(۵) یک واقعیّت است؛ چهل سال است که مأمن مردم، پرچم برجسته و بلندِ انقلاب است. این حرفِ زبان شما، حرفِ دل ملّت ایران است؛ درست گفتید. و این در حالی است که مردم از برخی از مسائل جاری کشور، انتقاد هم دارند، نه اینکه انتقاد ندارند؛ ما کاملاً در جریان انتقادهای مردم، گلههای مردم، شِکوههای مردم هستیم؛ به ما هم میگویند؛ به دیگران هم میگویند، به ما منتقل میشود؛ امّا وقتی پای انقلاب و پای نظام در میان است، مردم اینجور وارد میدان میشوند و حرکت میکنند. یک آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده است که میتوانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ «امّت و امامت» و بین تشکیلات دیوانسالاری؛ [بااینکه] در یک جا انتقاد دارند، امّا از اصل نظامی که به وسیلهی انقلاب به وجود آمده است، با همهی وجود دفاع کنند. اینکه میگوییم انتقاد داشته باشند، نهفقط انتقاد از دولت یا قوّهی قضائیّه یا مجلس؛ نه، ممکن است کسی از شخص این حقیر هم انتقاد داشته باشد. این انتقاد هیچ منافاتی ندارد با ایستادگی پای نظام اسلامی، نظام انقلابی، نظام «امّت و امامت»؛ نظامی که با انقلاب این ملّت و با فداکاری این ملّت به وجود آمده است و صدها هزار شهید در راه این نظام در طول این چهل سال به قربانگاه رفتهاند.
در این مناسبت که با شما عزیزان که از راه دور تشریف آوردهاید روبهرو هستیم، من چند مطلب را تا حدّی که وقت اجازه بدهد با شما درمیان میگذارم. شما عزیزانی هستید که کسی مثل بنده از بُن دندان به شماها قهراً ارادت و محبّت و اخلاص دارد؛ یعنی این صفائی که در شما هست، این غیرتی که در شما هست، این حرکت آشکار انقلابیای که در شما وجود دارد و احساس میشود و نهفقط در زبان، [بلکه] انسان در عمل آن را میبیند، هرکسی را مجذوب میکند. بنده هم از اوّلین باری که بعد از انقلاب به تبریز آمدم یا به آذربایجان آمدم و برگشتم -که سفرهای متعدّدی بوده است- بهمعنای واقعی کلمه این را احساس کردم، همان وقت خدمت امام هم آمدم و گفتم -زمان ریاستجمهوری آمدم تبریز، بعد خدمت امام آمدم گفتم- تبریز از جنس دیگری است. مردم تبریز یک حقیقتِ انقلابیِ پرشور و پرتوان و توفندهی دیگری را نشان میدهند به انسان؛ بااینکه همهی ملّت ایران آن روزها همان شور انقلابی را داشتند، امّا تبریز چیز دیگری بود. ما امروز با شما عزیزان تبریزی و آذربایجانی، از شهرهای مختلف آذربایجان، در اینجا روبهرو هستیم، [لذا] چند مطلب را عرض میکنم. البتّه مخاطب ملّت ایرانند؛ همه مخاطبند.
یک مطلب راجع به انقلاب و کارکرد اصلی انقلاب است، یک مطلب راجع به آسیبشناسی انقلاب است، یک مطلب -اگر وقت پیدا بشود- بیان اولویّتها و ترجیحهایی است که در این مقطع، انقلاب به ما املا میکند و دیکته میکند که باید آنها را رعایت کنیم، یک مطلب [هم] راجع به آیندهی انقلاب است. اینها حرفهای مهمّی است، حرفهای لازمی است، طرح آن هم در جمع شما عزیزان -که بهمعنای واقعی کلمه انقلابی و هوادار انقلاب هستید- به نظر میرسد مناسبترین محلّ طرح است؛ یعنی واقعاً اینجا بهترین کار همین است که اینچنین مطالبی با افرادی مثل شما مطرح بشود.
راجع به مسئلهی انقلاب و کارکرد انقلاب؛ انقلاب خیلی حرکت بزرگی بود و اعتقاد من این است که ما بعد از گذشت قریب چهل سال از پیروزی انقلاب، هنوز ابعاد این انقلاب و عظمت این انقلاب را درست درک نکردهایم. بعدها آن وقتی که بنشینند و هندسهی انقلاب را از دور نگاه کنند، بیشتر معلوم میشود که این انقلاب چه بود و چه کرد و چه شد. کارکرد انقلاب خیلی فراوان است؛ خدماتی که انقلاب به ایران کرده است، خدمات بسیار زیادی است و یک فهرست طولانیای در این زمینه وجود دارد -حالا دشمنها میخواهند انکار کنند ولی خب اینها حقایق روشنی است- لکن مهمترین کار اصولیای که انقلاب کرده است، تبدیل نظام طاغوتسالار به نظام مردمسالار است؛ این مهمترین کاری است که انقلاب کرده است؛ آن هم با الهام از تعالیم اسلامی، نه با مکتبهای این نظریهپرداز و آن نظریهپرداز و نقصها و معارضاتی که در حرفهایشان هست؛ نه، با الهام از اسلام، با الهام از قرآن. اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوت؛(۶) نظام الهی در مقابل نظام طاغوتی است و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، نظام الهی را معنا کرد به نظام مردمسالاری دینی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ تبدیل کرد نظام طاغوتی را به نظام مردمسالار؛ این مهمترین کار است.
مردمسالاری یعنی مردمْ اصلند؛ اصلْ مردمند؛ نه فقط در تعیین حاکم؛ چون تا میگوییم مردمسالاری، ذهن همه میرود به صندوقهای رأی -که خب درست هم هست، تعیین رئیسجمهور، تعیین خبرگان رهبری و در واقع تعیین رهبر، تعیین دستگاههای مختلف، همه درواقع به وسیلهی مردم انجام میگیرد- این تعیینکننده است، این درست است امّا فقط این نیست؛ آنچه مهم است، این است که مردمسالاری یعنی مردم را در همهی امور زندگی، صاحب رأی و صاحب تدبیر و صاحب تصمیم قرار دادن؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که قبل از انقلاب در این کشور در طول قرنهای متمادی بود. قرنهای متمادی این کشور از خودرأیی طواغیت و سلاطین رنج میبرد، مردم هیچکاره بودند؛ طاغوت و طواغیت دُوروبَرِ طاغوتِ اصلی، تصمیمگیر بودند؛ یعنی استبداد مطلق؛ مردم وسیلهای بودند برای اینکه او بتواند تحکّم بکند -بالاخره کسی که میخواهد تحکّم کند، باید به کسی تحکّم کند؛ او مردمند- مردم را نگه میداشتند برای اینکه به آنها تحکّم کنند. از اواسط دوران قاجار یک بیماری دیگری هم اضافه شد و آن، سلطهی خارجی و نفوذ خارجی و استعمار خارجی بود. قبلها این دیگر نبود؛ فرض کنید که زمان صفویّه یا زمان نادرشاه و دیگران، استبداد بود امّا نفوذ بیگانه نبود؛ امّا از اواسط دوران قاجار -از اواخر دوران ناصرالدّین شاه به این طرف- سلطهی خارجی هم وارد شد؛ یعنی بهطور دقیق از [سال] ۱۸۰۰ میلادی، نفوذ انگلیسها در ایران شروع شد. نمایندهی دولت هند -که دولت انگلیسی بود- وارد کشور شد و من در بعضی از گفتهها اشاره کردهام و مفصّلاً چیزهایی در این زمینه گفتهام، نمیخواهم وارد آن بشوم. نفوذ خارجی همراه شد با استبداد، سلطهی خارجی اضافه شد بر سلطهی طاغوت، کار به جایی رسید که سلسلهی قاجار که خودشان هم تحت تأثیر انگلیسها بودند، به وسیلهی انگلیسها برداشته شدند، یک سلسلهی جدیدی به وجود آمد. رضاخان را انگلیسها آوردند، بعد به دلیلی او را بردند و پسرش را آوردند، بعد هم که آمریکاییها در اواسط کار وارد شدند و همهکارهی این کشور شدند؛ هزاران مستشار آمریکایی [آمدند]. مردمسالاری نقطهی مقابل این است؛ یعنی اجازه نمیدهد استبداد باشد، اجازه نمیدهد که سلطهی خارجی باشد؛ این مردمسالاری است.
همانطور که عرض کردیم این مردمسالاری فقط در ادارهی سیاسی کشور نیست، در خدمات شهر و روستا است؛ در زنده کردن روحیّهی کارهای بزرگ در کشور است -که شما نمونهی آن را، مصداق واقعی آن را در تشکیل سپاه پاسداران، در تشکیل جهاد سازندگی، در تشکیل بسیج مشاهده میکنید؛ ناگهان در کشور یک حقیقتی مثل جهاد سازندگی به وجود میآید و آنهمه کارهای بزرگ را در طول چند سال انجام میدهد؛ [همینطور] سپاه پاسداران یا بسیج؛ این، ناشی از حضور مردم است- در پرورش و بُروز استعدادهای مردمی، [یعنی] ظرفیّتهای انسانی کشور. حالا شما جوانها که آن زمان را ندیدید، قدیمیترها [میدانند]، از فیلیپین و از هند و مانند اینها برای ما دکتر میآمد. در روستاها و راههای دور نه، گاهی در شهرهای خیلی نزدیک، برای ما مثلاً از فیلیپین پزشک میآمد. یک کشوری که از لحاظ نیروی انسانی در این حد ناتوان بود، آنچنان بُروز پیدا میکند که مثلاً فرض کنید در همین زمینهی سلامت، میشود قطب جذّاب سلامت در منطقه که برای علاج بیماریهای دشوار از اطراف منطقه امروز به کشور ما مراجعه میکنند و در بیمارستانهای ما به دست پزشکان ما معالجه میشوند. استعدادهای بشری بُروز میکند؛ ناگهان میبینید در زمینههای فلان دانش کمیاب تازهپدید در دنیا، کشور میشود رتبهی چهارم و پنجم دنیا در بین دویستوخردهای کشور؛ این همان مردمسالاری است. اثر مردمسالاری زنده کردن استعدادها هم هست؛ وقتی مردم وارد میدان شدند، به مردم اعتماد شد، به مردم اعتنا شد، اینجوری میشود. حسّ اعتماد به نفس ملّی در مردم زنده میشود؛ آنوقت در میدانهای علمی پیشرفت میکنند، در میدانهای صنعتی پیشرفت میکنند، در دانشهای نوپدید پیشرفت میکنند، در تأثیرگذاری سیاسی در منطقه پیشرفت میکنند؛ اینها همه ناشی از حضور مردم و تأثیرگذاری مردم بر حوادث کشور است؛ کشور و ملّت عظمت پیدا میکند.
امروز شما ببینید، مثلاً فلان کشوری که وابستهی به آمریکا است، روزی ده میلیون بشکه هم نفت میفروشد، پول زیادی هم در خزانهاش وجود دارد، امّا کشورش فقیر است، کشورش عقبمانده است، از ملّت آن کشور اصلاً هیچ نامی و یادی نیست؛ در آن کشور آنچه برجسته است، چند نفر طواغیتند که در رأسند و از ملّت آن کشور در هیچ جای دنیا اثری و خبری نیست که این ملّت فلان کار را کردند یا فلان حرکت را کردند؛ امّا وقتی مردمسالاری دینی هست -مثل جمهوری اسلامی، مثل کشور عزیز ما- در نگاه عمومیِ [دنیا] به کشور ایران، مردم برجستهاند؛ لذا دشمنی دشمنان هم با مردم است. الان آمریکاییها که با ما دشمنند، با شخص این حقیر یا با چند نفر دولتمرد دشمن نیستند، [بلکه] با ملّت دشمنند، چون ملّت در اینجا همهکاره است؛ همهی چیزهایی که آنها را خشمگین میکند و به غیظ و غضب وادار میکند، کارهای ملّت است، عظمت ملّت است. اهمّیّت ملّت در مردمسالاری بالا میرود، یعنی ملّت شخصیّت پیدا میکند، وجههی عمومی و دنیایی پیدا میکند، عزّت و حرمت پیدا میکند؛ اینها هیچکدام در دوران طاغوت نبود، اینها در دوران جمهوری اسلامی به برکت انقلاب به وجود آمد.
خب، نتیجهی مردمسالاری، پیشرفت کشور است؛ پیشرفتها هم واقعاً خارقالعاده است. ما دههی چهارم انقلاب را دههی پیشرفت و عدالت نامگذاری کردیم و پیشرفت به معنای واقعی کلمه در کشور اتّفاق افتاده است؛ عدالت را نمیگویم؛ درمورد عدالت ما عقبمانده هستیم؛ در این تردیدی نیست؛ خودمان اعتراف میکنیم، اقرار میکنیم. در دههی پیشرفت و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفّق میشدیم، هم در عدالت؛ در پیشرفت به معنای واقعی کلمه موفّق شدیم، واقعاً پیشرفت کردیم و در همهی زمینهها پیشرفت اتّفاق افتاده است؛ [امّا] در زمینهی عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. درمورد عدالت مشکل داریم و انشاءالله با همّت مردان و زنان کارآمد و مؤمن، در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد امّا در زمینهی پیشرفت مادّی انصافاً کارهای بسیار زیاد و بسیار مهمّی انجام گرفته.
پیشرفت این نیست که خارجیها بیایند پول یک کشوری را ببرند و برایشان برج درست کنند؛ اینها پیشرفت نیست. بعضی نگاه میکنند به بعضی از این کشورهای دوروبر ما که ثروتشان نفت است، و میبینند بله، آنجا فرودگاهِ فلانجور یا برج فلانجور دارد! نه، این پیشرفت نیست؛ اینکه خارجیها بیایند پول یک کشوری را بگیرند، مردم آن کشور را تحقیر کنند و برایشان برج بسازند، این پیشرفت نیست، این عقبرفت است، این خسارت است. امروز بلندترین برج منطقه در بیعُرضهترین کشور منطقه است! اینکه پیشرفت نشد! پیشرفت این است که یک کشور، یک ملّت، با توان خود، با ارادهی خود، با تصمیم خود، با دانش خود، با ظرفیّت خود، خودش را به صفوف مقدّم برساند؛ این پیشرفت است و این در کشور ما بحمدالله اتّفاق افتاده است. ما امروز قطب پزشکی و درمان هستیم، رتبهی علمی بالایی در دنیا داریم، صاحب رأی در مسائل منطقه هستیم، در زمینهی هستهای دانش بالایی پیدا کردهایم، در زمینهی نانو دانش بالایی پیدا کردهایم، در زمینهی زیستفنّاوری دانش بالایی پیدا کردهایم، در زمینهی دانشهای مربوط به فضای مجازی رتبهی بالایی پیدا کردهایم، اینها پیشرفت است. بسیاری از جوانهای ما از شدّت استعداد، واقعاً منتظر یک اشارهاند که اوج بگیرند. یکخرده ما مدیران در این زمینه کوتاهی داریم؛ وَالّا اگر یکخرده بیشتر همراهی کنیم با جوانها، واقعاً پرواز میکنند در زمینههای علمی و فنّی و خدماتی و کارهای گوناگون؛ همچنانکه در زمینههای معنوی پرواز میکنند. ما در زمینهی امنیّت، در زمینهی دفاع، در زمینهی کشاورزی، در زمینهی سلامت، در زمینهی علم، در زمینهی راههای مواصلاتی و امثال اینها، خیلی پیشرفت کردهایم و پیشرفتمان الحمدلله خوب است؛ دههی پیشرفت و عدالت، پیشرفت خوب بود. اینها ناشی از انقلاب است. البتّه چون تبلیغات ما ضعیف است، مردم کشورهای دیگر ممکن است اینها را ندانند؛ [امّا] دشمنها خیلی از اینها را میدانند. این را هم عرض بکنم: ما در خیلی چیزها قوی هستیم، [امّا] در تبلیغات ضعیفیم؛ در تبلیغات، در بیان آنچه اتّفاق افتاده، کمکار و ضعیف و کمابتکاریم؛ در این زمینه باید پیشرفت کنیم. لکن آن کسانی که دشمنان ما هستند و همهی مسائل ما را رصد میکنند، آنها میبینند پیشرفتهای کشور را، میدانند که کشور چقدر حرکت کرده است، چقدر جلو رفته است.
بنابراین، انقلاب کار بزرگی در کشور انجام داد: کشور را از حالت فلاکت خارج کرد، ملّت را از حالت توسریخوری و ذلّت و سرافکندگی خلاص کرد؛ ملّت ما امروز سربلند است و این مهمترین دستاورد برای یک کشور و برای یک ملّت است. [البتّه] از این قبیل زیاد است؛ یک فهرست طولانی وجود دارد، [امّا] همینطور که عرض کردم، تبلیغات ما ضعیف است. من توصیه میکنم مسئولین نه با زبان مبالغه، نهفقط با گزارش زبانی، [بلکه] بهصورت عملی، بهصورت هنری، گزارشهای صحیح دربارهی انواع و اقسام پیشرفتهای کشور را مطرح کنند، تا هم بعضی افرادی که تشکیک میکنند و غافلند، خودشان متوجّه بشوند -بعضی هم البتّه غافل نیستند؛ تعمّداً خدشه میکنند- هم مردمِ جاهای دیگر بفهمند که انقلاب چه به وجود آورده است. این راجع به مسئلهی انقلاب.
راجع به آسیبشناسی انقلاب هم چون وقت دیگر کم است و به ظهر نزدیکیم، من یک جملهی کوتاه عرض میکنم. یکی از مهمترین آفتهای همهی انقلابها ارتجاع است. ارتجاع یعنی چه؟ یعنی این حرکتی که انقلاب شروع کرده بود و ملّت داشتند در این مسیر با نیروی انقلابی و با سرعت حرکت میکردند، در یک جاهایی سست بشوند، بعد متوقّف بشوند، بعد برگردند؛ این ارتجاع است؛ ارتجاع یعنی برگشت. همهی انقلابهای بزرگ تاریخ که ما آنها را میشناسیم -مثل انقلاب فرانسه، مثل انقلاب روسیه و انقلابهایی که در کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین و جاهای دیگر اتّفاق افتاد- تقریباً بدون استثنا در سالهای اوّل عمر خودشان به این بلیّه دچار شدند؛ اینکه چهل سال بگذرد و شعارهای انقلاب دست نخورد، تکان نخورد، در هیچکدام از این انقلابها وجود ندارد؛ ما توانستیم این شعارها را حفظ کنیم. امّا خطرناک است؛ من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم. ما اگر به سمت اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای توجّه به طبقهی ضعیف، دلسپردهی طبقات مرفّه و زیادهخواه در کشور شدیم، این حرکت به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای تکیهی به مردم به خارجیها تکیه کردیم، امیدمان را به بیگانهها بستیم، این حرکت در سمت ارتجاع است؛ این نباید اتّفاق بیفتد. نخبگان جامعه باید حواسشان باشد، مدیران جامعه باید حواسشان باشد. مدیران کشور باید بشدّت مراقبت کنند، مردم هم نگاه کنند، با حسّاسیّت دنبال کنند رفتار ماها را، رفتار مدیران را؛ با حسّاسیّت. ارتجاع چیز خطرناکی است. ارتجاع وقتی اتّفاق میافتد، معنایش این است که همان آدمهای انقلابیِ سابق سرِ کارند امّا خط را عوض کردهاند، راه را عوض کردهاند؛ کأنّه انقلاب شده بود برای اینکه آنها بروند و ما بیاییم سرِ کار! برای این [کار] که انقلاب نشد؛ انقلاب یعنی دگرگونی، انقلاب یعنی تغییر مسیر، انقلاب یعنی یک هدفهای والائی را در نظر گرفتن و به سوی آنها حرکت کردن؛ اگر از این هدفها فراموش کردیم، دیگر انقلاب نیست.
بعضی خیال میکنند انقلاب فقط سال ۵۷ بود و تمام شد؛ این خطا است. انقلاب در سال ۵۷ شروع شد، نه اینکه تمام شد؛ آغاز تغییر، آغاز حرکت اصلاحی در جامعه در سال ۵۷ اتّفاق افتاد، در بیستودوّم بهمن اتّفاق افتاد و آنجا شروع شد؛ بتدریج این حرکت باید عمیقتر، وسیعتر، گستردهتر، خردمندانهتر ادامه پیدا کند، نه اینکه متوقّف بشود. اینجور نباشد که اگر گفتیم فلانی انقلابی است، از او برداشت منفی بشود؛ یا [اگر گفتیم] فلانی انقلابی است یعنی آدم غیر متفکّری است، مثلاً آدم سر به هوایی است؛ نخیر، اینجوری نیست. بله، نظام ادارهی کشور محترم است، قانون اساسی محترم است، باید همهی اصول قانون اساسی رعایت بشود؛ انقلاب در این قالب ریخته شده است، [لذا] این قالب بایستی محترم نگه داشته شود؛ این لازم است.
این هم که ما خیال کنیم انقلاب بدون نظام معنی میدهد، یک خطای دیگری است که از آن طرف، بعضی تصوّر میکنند انسان باید به همه چیز، به همهی حوادث، به همهی بخشهای نظام اسلامی زبان اعتراض و انتقاد و مانند اینها پیدا کند به اسم انقلاب؛ نه، این [صحیح] نیست. انقلاب یعنی نظام انقلابی؛ این نظام اسلامی، همین نظام امّت و امامت، نظام مردمسالاری دینی باید باشد با هدفهای انقلاب، با حرکت انقلابی، با جهتگیری انقلاب؛ این باید اتّفاق بیفتد. خب خوشبختانه ما [افراد] انقلابی کم نداریم و در بین آحاد مردم، انقلاب بحمدالله سکّهی رایج است؛ در بین مدیران هم کم نیستند کسانی که به معنای واقعی کلمه طرفدار انقلابند. این حسّاسیّتها نباید از بین برود.
بنده در یکی از سفرها در زمان ریاست جمهوری، رفتم در یکی از کشورهای آفریقایی. چند سالی -مثلاً هفت هشت ده سال- از پیروزی انقلاب در آن کشور گذشته بود؛ این مردِ رئیس دولت، یک سیاهپوستی بود که رهبر انقلاب و فرمانده انقلاب و حالا هم رئیس دولت بود. من دیدم این رئیس کشور که میزبان ما بود، رفتارش در همان کشور خودش مثل رفتار آن ژنرال پرتغالیای است که قبل از انقلابِ اینها بر این کشور حکومت میکرده؛ رفتار، همان رفتار است. ظاهراً این کشور، سابقهی استعمار اسپانیا یا پرتغال را داشت؛ طبعاً یک سیاستمدار نظامی پرتغالی بر این کشور سالها حکومت میکرده، حالا این آقایی که رئیس انقلاب است رفتارش مثل رفتار او است! خب این چه انقلابی است؟ نگاهش به مردم، نگاهش به دوروبریها، برخوردش با مخاطبین [همانجور بود]. جمهوری اسلامی از این حالت دور است؛ بحمدالله تاکنون دور بوده، بعد از این هم دور خواهد بود. اشرافیگریِ مسئولان، امتیازطلبیِ مسئولان، بیمبالاتیِ به بیتالمال، بیاعتنائیِ به طبقهی مستضعف، اینها حرکتهای ضدّ انقلابی است. همهی تشکیلات نظام بایستی با نگاه به اهداف انقلاب حرکت بکند.
خب، یک مسئلهی مهمّی که امروز مطرح است، مسئلهی اقتصاد است؛ من اینجا این را هم عرض بکنم. همهی مسئولین و مطّلعین و آگاهان و آحاد مردم شاید معتقدند که امروز یکی از مسائل اصلی کشور مسئلهی اقتصاد کشور است. خب برای اصلاح اقتصاد کشور چهکار باید کرد؟ یک راه تکیهی به مردم است؛ [یعنی] اقتصاد مقاومتی. این را ما اعلام کردیم، همهی مسئولین کشور هم تصدیق کردند، یعنی هیچکس مخالفت نکرد؛ حالا البتّه گاهی نقّ و نوقّی از گوشه و کنار شنیده میشود، امّا آنوقتی که سیاست اقتصاد مقاومتی اعلام شد، همهی مسئولین کشور تصدیق کردند که راه همین است و بس. معنای اقتصاد مقاومتی، محصور شدن و زندانی شدن در داخل کشور نیست؛ نیایند بگویند که «ما میخواهیم با دنیا ارتباط داشته باشیم»! خب، در اقتصاد مقاومتی ارتباط با دنیا وجود دارد؛ منتها گفته میشود که اعتماد بایستی به مردم باشد؛ اقتصاد درونزا و برونگرا. جوشش حرکت اقتصادی از درون کشور است؛ استعدادهای مردم، امکانهای مردم، سرمایههای مردم. تدبیری اندیشه بشود که این سرمایهها، این استعدادها، این ظرفیّتها به کار و تولید در داخل و ثروتسازی و ایجاد ثروت در داخل بینجامد؛ این تدبیر میخواهد. نگاهمان به خارج نباشد. البتّه اگر بخواهیم اقتصاد داخلی رونق پیدا کند باید صادراتِ خوب داشته باشیم، وارداتِ بهمورد داشته باشیم، ارتباطات اقتصادی داشته باشیم؛ در این تردیدی نیست. سرمایهگذاری خارجیها در داخل باشد؛ بنده مخالف نیستم با اینکه خارجیها بیایند سرمایهگذاری کنند، منتها تدبیر کار و سررشتهی کار باید دست مدیران داخلی باشد، اینها بایستی تصمیم بگیرند، اینها باید اراده کنند؛ کار سپرده نشود دست بیگانهها. اگر کار دست بیگانهها سپرده شد، سررشتهی کار از دست مدیران کشور خارج خواهد شد. حوادث عبرتانگیزی در این زمینه اتّفاق افتاده است.
در همین تهران، رئیس یکی از کشورهای معروف منطقه -که دیگر نمیخواهم اسم بیاورم؛ یکی از کشورهای بالنّسبه پیشرفتهی آسیا که واقعاً پیشرفتهای اقتصادی خیلی خوبی داشت و رشد بالای اقتصادی داشت- حدود دوازده سال، سیزده سال قبل از این، اینجا آمد و با بنده ملاقات کرد؛ آنوقتی بود که آن زلزلهی اقتصادی بزرگ در کشورهای شرق آسیا به وجود آمده بود؛ این [فرد] رئیس یکی از همان کشورها بود. آمد پهلوی من؛ وارد اتاق که شد، جزو اوّلین کلماتش این بود که گفت «ما در یک شب گدا شدیم». اقتصاد وقتی وابستهی به سرمایه و ارادهی یک سرمایهدار یهودی و غربی و آمریکایی است، اینجوری میشود. یک کشورِ سرِپای با نشاطِ اقتصادی و دارای رشد اقتصادی بالا، رئیسش به من میگوید که ما در یک شب گدا شدیم! اتّکاء به خارج این است. ما خودمان اتّکاء به خارجیها را در قضیّهی برجام مشاهده کردیم؛ در قضیّهی مذاکرات هستهای اعتماد کردیم به اینها و از اعتمادمان سودی نبردیم. خوشبختانه من میبینم مسئولان کشور برخوردهای خوبی دارند و من واقعاً باید تشکّر کنم از وزیر خارجهمان؛ برخوردش با خباثت آمریکاییها و با یکی به نعلْ یکی به میخ زدنِ اروپاییها، برخوردِ بسیار خوب و قاطعی بوده است؛ بعضیاش پخش شده و بعضیاش هم پخش نشده است که ما اطّلاع داریم؛ برخورد خیلی قوی و خوبی کردند. بله، راه همین است؛ باید برخورد کنند؛ عزّت ملّی را باید نشان بدهند در ارتباطات خارجی. تکیهی به بیگانه خطرناک است؛ تکیهی به بیگانه موجب میشود که بیگانه با انواع طُرق بر سرنوشت کشور بتدریج مسلّط بشود؛ تکیه نباید کرد به بیگانه. از بیگانه بهره باید برد، استفاده باید کرد، [ولی] تکیهی به او نباید کرد، اعتماد به او نباید کرد. این از جملهی مسائل بسیار مهمّی است که حقیقتاً بایستی همهی مسئولین کشور به آن توجّه داشته باشند.
خب، حالا ما در آستانهی چهلسالگی پیروزی انقلابیم. چهل سال زمان زیادی نیست؛ در تاریخ یک ملّت، چهل سال چیز زیادی نیست، چیز کمی است. در این چهل سال، ملّت ما زحمت زیادی کشیدند؛ واقعاً بر روی سنگلاخ حرکت کردند؛ ما از سال اوّل -تقریباً از روز اوّل- تحریم بودیم و این تحریمها به شکلهای مختلف ادامه پیدا کرده است و زیاد شده است. همهی آنچه اتّفاق افتاده است -همهی این پیشرفتها- در حال تحریم اتّفاق افتاده است، یعنی ما تحریم بودیم و این پیشرفتها را انجام دادیم؛ این نشاندهندهی توانایی انقلاب و توانایی ملّت ایران است.
ما اولویّتهایی داریم: باید مدیریّت جهادی را بر دیوانسالاریهای فرسوده ترجیح بدهیم؛ این یکی از اولویّتهای ما است؛ اصرار بر مدیریّت جهادی. مسئولین کشور در قوّهی مجریّه، در قوّهی قضائیّه، در بخشهای مختلف، مدیریّت جهادی را دنبال بکنند. مدیریّت جهادی به معنای بیانضباطی نیست؛ پُرکاری، با تدبیر حرکت کردن، شبوروز نشناختن و دنبال کار را گرفتن، این معنای مدیریّت جهادی است.
در حوزهی سیاست داخلی باید متن مردم را بر اقلّیّتهای حزبی و مجموعههای جناحی و مانند اینها ترجیح بدهیم؛ متن مردم مقدّمند بر همه.
در باب خدمات بایستی مستضعفان را، مناطق مظلوم را، مناطق دورافتاده را، ترجیح بدهیم بر مرفّهین. خوشبختانه در طول این سالها خیلی از مناطقی که هرگز گذر آبادانی به آنجاها نمیافتاد، مورد توجّه قرار گرفته است؛ هم دستگاههای مسئول، هم حتّی دستگاههایی که مستقیماً مسئول نیستند. سپاه پاسداران -فرض کنید در سیستان و بلوچستان- کارهای بزرگِ خدماتی انجام میدهد؛ بااینکه کارِ سپاه پاسداران کار خدماتی نیست امّا خدمات ارائهشدهی به مردم به وسیلهی سپاه در فلان منطقهی محروم واقعاً چشمگیر است. این کارها هست و باید دنبال بشود؛ باید همهی دستگاههای کشور، این اولویّت را رعایت کنند.
در سیاستهای دفاعی کشور، همهی شیوهها و همهی ابزارهایی که مورد نیاز امروز و فردای کشور است بایستی دنبال بشود و نوسازی بشود. ما یک لحظه نباید تردید بکنیم در اینکه کشور برای دفاع از خود باید به طرف هرچه احتیاج دارد حرکت کند، ولو همهی دنیا مخالفش باشند. آن کسانی که خودشان با ابزارهای اتمی و هستهایِ مهلکِ بشر، دائم بشر را دارند تهدید میکنند، حالا نشستهاند به موشکهای جمهوری اسلامی چسبیدهاند که «چرا شما موشک میسازید»! خب به شما چه؟ وسیلهی دفاعی ما است، امکان دفاع کشور است، این ملّت باید از خودش بتواند دفاع کند. میگویند شما وسیلهی دفاعی نداشته باشید تا ما هرچه خواستیم به شما زور بگوییم، بگوییم! [البتّه] خود ما یک چیزهایی را حرام میدانیم و دنبال آنها نمیرویم -مثل وسایل هستهای و کشتار جمعی؛ ما دنبال آنها نمیرویم- امّا در آنچه برای ما مورد نیاز است، تأمّل نمیکنیم، تردید نمیکنیم.
در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملّتها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویّتهای امروز ما است.
در اقتصاد، مسئلهی اشتغال بالاترین مسئله است، مسئلهی تولید بالاترین مسئله است. بنده امسال اعلام کردم «تولید و اشتغال»؛ در این زمینه باید تلاش بشود، باید کار بشود؛ همهی مسئولین کشور در این زمینه باید تلاش کنند. امسال البتّه کارهایی انجام گرفته است، آمارهایی هم دادهاند، لکن آن چیزی که مورد نظر است، تلاش بیشتری لازم دارد. ما باید کاری کنیم که آمار اشتغال در کشور بالا برود، تولید داخلی در کشور بالا برود؛ علاج اقتصاد در کشور این است.
من میخواهم [مطلبی هم] عرض بکنم برای آیندهی کشور؛ بدانید، اوّلاً جوانها باید خودشان را آماده بکنند؛ از لحاظ علمی، از لحاظ اعتقادی، از لحاظ انگیزههای انقلابی، جوانها باید همیشه آماده باشند. جوانها موتور پیشرفت انقلابند؛ از اوّل هم همینجور بوده است، تا امروز هم همینجور است. خوشبختانه ما امروز جوانِ دارای عزم و همّت و بصیرت، از اوّل انقلاب بیشتر داریم. نه اینکه بهقدر اوّل انقلاب؛ نخیر، بصیرت جوانهای امروز، عمق معرفت جوانهای امروز، از بسیاری از جوانهای اوّل انقلاب بیشتر است و ما در این زمینه هیچ کمبودی نداریم؛ این بحمدالله هست. جوانها خودشان را باید آماده کنند؛ این نوجوانهایی که به سمت جوانی میروند باید خودشان را آماده کنند؛ تفکّرات انقلابی، انگیزههای انقلابی، بصیرت انقلابی، اقدام انقلابی، جزو سرفصلهایی است که جوانهای ما باید به یاد داشته باشند.
این را هم همه بدانند که جمهوری اسلامی قوی است؛ جمهوری اسلامی خیلی قوی است. دلیل قوّت جمهوری اسلامی این است که چهل سال است همهی دولتهای مستکبرِ خبیثِ دنیا میخواهند جمهوری اسلامی را نابود کنند و از بین ببرند و هیچ غلطی نتوانستهاند بکنند؛ دلیل اقتدار جمهوری اسلامی همین بقای جمهوری اسلامی در این چهار دهه است؛ با این فضای نامساعد، با این وضعیّت نامساعد، با این دشمنیهای بزرگ؛ جمهوری اسلامی زنده است. بنابراین، این نشاندهندهی این است که این نهال، امروز به درخت تناوری تبدیل شده است که نمیتوانند آن را از جای خودش تکان بدهند؛ این بنا، بنای بسیار رفیع و مستحکمی است و قویتر هم خواهیم شد. این را شما بدانید! جمهوری اسلامی قویتر خواهد شد. تهدیدها را میدانیم، حرفها را میشنویم، حرفهایی که علنی میگویند به گوش ما میرسد، حرفهایی هم که گاهی اوقات مخفی در محافلشان میگویند بعضی اوقات به گوش ما میرسد، میدانیم علیه ما چه توطئه میکنند امّا با همهی اینها، من همان حرف امام را تکرار میکنم که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».(۷) خیلی از دیدار شما عزیزان خوشحال شدیم و به همهی مردم عزیزمان در تبریز «منّن ده سلام یتیرین».(۸)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته