به گزارش پایگاه تخصصی مسجد؛ علیرضا برومند؛ بیستم ذیالحجه مصادف است با ولادت هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت موسی بن جعفر(ع). لقب این امام هدی «کاظم» است و کاظم در لغت کسی است که خشمش را فرو میبرد. دوران زندگی امام در دو بخش است؛ دوران قبل از امامت از سال ۱۲۸ تا ۱۴۸ هجری قمری « بیست سال» دوران بعد از امامت از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ هجری قمری « سی و پنج سال» در عصر منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارونالرشید( لعنةالله علیهم) که بیشتر امامت آن حضرت در زمان هارون بود و آن حضرت حدود چهارده سال از عمر مبارک خود را در زندان به سر بردند. برای بررسی و شناخت بیشتر از امام موسی کاظم(ع) با آیتالله سید علی مقدم قوچانی، استاد اخلاق، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، ابوشهید و امام جماعت مسجد علوی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میآید.
نقش امام موسی کاظم(ع) در احیای دین و مذهب چه بود؟
فلاسفه میگویند هر چیزی نیاز به دو علت دارد(عللهای دیگری هم هست اما مورد بحث ما این دو علت است)؛ یک علت محدثه، سبب پیدایش چیزی و دومین علت، علت مبقیه سبب بقای چیزی، اسلام، علت محدثه را پیامبر اکرم(ص) و سبب بقای اسلام را امامت همان دوازده امام شیعیان میدانند. پیغمبر اکرم(ص) در مدت بیست سال، اساس قانون اسلام را به وسیله قرآن آورده است و قرآن مفسر میخواهد و طبق آنچه که وحی بر پیغمبر نازل شده است و آنچه که از پیغمبر گفته شده و استفاده کردند؛ ائمه معصومین مفسر واقعی این قانون هستند.
در همین باب کلام معروفی که از مرحوم کاشفالغطاء نقل شده است ناظر به همین مسئله است که اسلام« «نبوی الحدوث و حسینی البقاء» اسلام، پیدایش از حضرت محمد مصطفی(ص) و بقایش به وسیله امام حسین(ع) و بقیه امامان است. به جهت قانون اسلام مفسر واقعی ائمه معصومین(علیهمالسلام) هستند و علم ائمه، برگرفته از همان علم پیغمبر(ص) است.
مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی به اصطلاح دوازده بندی دارند که در بعضی از جملاتش آمده «أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة،وَ الصَّولَةِ الحَیدریَّة،و العِصمَةِ الفاطِمیَّة،و الحِلمِ الحَسَنِیَّة،و الشّجاعَةِ الحُسَینِیَّة،و العِبادَةِ السَّجّادِیَّة،و المآثِرِ الباقِریَّة،و الآثار الجَعفَرِیَّة،و العُلومِ الکاظِمیَّة،و الحُجَجِ الرَّضَوِیَّة،و الجُودِ التَّقَوِیَّة،و النَّقاوَةِ النَقَوِیَّة،و الهَیبَةِ العَسکَریَّة،و الغَیبَةِ الإلهیَّة».
امام موسی کاظم(ع) به وسیله علم و دانشِ توأم با عمل و حلم، اخلاق و بردباری که داشتند. شاگردانی تربیت کردند و اسلام را در آن زمان حساس، زمانی که خلفای بنی عباس آن همه جنایتها انجام میدادند حفظ و احیاءکردند. و دعبل خزاعی هم در این باره اشعاری دارند که میگوید:
«أری بنیامیّةَ معذورینَ إن قَتَلوا / ولا أری لبنی العباسِ مِن عُذُرِ
ابناءُ حربٍ و مروانٍ و اُسرتُهُم / بنو معیطٍ وُلاةُ الحِقدِ وَالوغَرِ
قومٌ قَتَلتُم علیالإسلامِ اوّلَهُم / حَتّی اذا استَمکَنوا جازوا علیالکُفرِ؛ ترجمه: بنیامیه اگر فرزندان پیامبر و اهل بیت او را بکشند، آنها را در این کار معذور میبینم ولی در مورد بنیعباس عذر و دلیلی نمیبینم. فرزندان حرب (پدرابوسفیان) و مروان و خانوادهی آنها و بنیمعیط و همهی حاکمانی که کینهتوز و ستمگرند. بنیامیه همان قومی هستند که شما با بهانه کردن اسلام، سرانِ آن را کُشتید ولی چون چیره شدند از روی کفر به انتقامجویی و خونخواهی برخاستند.»
دوران زندگانی امام موسی کاظم چگونه بود و ایشان چه راهی را در این دوران پیش گرفتند؟
بنیامیه، انتساب به بنیهاشم، پیغمبر، امیرالمؤمنین و امام موسی کاظم(ع) نداشتند و دست به جنایات و کشتار اهلبیت زدند آنها را در این کار معذور میبینم؛ ولی بنی عباس که فرزندان عباس بن عبدالمطلب و از بنیهاشم بودند و به آنها بنی أََم میگفتند خیلی امر مهمی است که به جنایتهای زیادی دست زدند.
در بیان نورانی حضرت امام صادق (ع) در اصول کافی آمده است که فرمودند: «در میان ما اهلبیت در هر نسلی افراد عادلی هستند که تحریف غلو کنندگان را از اسلام نفی میکنند، و دست بدعت گذاران و دین سازان و اهل باطل را کوتاه میکنند و تأویلهای نادرست جاهلان را کنار میگذارند.»
در زمان غیبت ائمه معصومین(علیهمالسلام) هم به وسیله عالمان با تقوا و عالمان بزرگان شیعه مانند مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، که چقدر به اسلام خدمت کرد و جلوی انحرافات و بدعتهای رژیم طاغوت را گرفت و همین طور حضرت امام خمینی(ره) اسلام را در مقابل رژیم طاغوت پهلوی احیاء کرد.
امام موسی کاظم(ع) به وسیله حلم، دانش، تقوا و بردباری که در زمان خودشان داشتند. اسلام حفظ کردند و جلوی انحرافات و بدعتگذاران را گرفتند.
چرا لقب امام کاظمین الغیظ است؟
کاظمین الغیظ چیست و چطور آن را در خودمان نهادینه کنیم؟ گفت: کاظمینالغیظ، اشاره به آیه ۱۳۳ و ۱۳۴ سوره آلعمران دارد که خداوند متعال میفرماید:«وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ﴿۱۳۳﴾ شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است؛ و برای پرهیزگاران آماده شده است. (۱۳۳)
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۳۴﴾ همانها که در توانگری و تنگدستی انفاق میکنند؛ و خشم خود را فرو میبرند؛ و از خطای مردم میگذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (۱۳۴)»
یکی از صفات متقین این است که جلوی خشم و عصبانی شدن را میگیرند و اگر عصبانی شدن خشمشان را فرو میبرند. امام موسی کاظم(ع) هم در مقابل توهین و خشم دشمنان عصبانی نمیشدند و با حلم، بردباری و مدارا با دشمن رفتار میکردند. در کتاب و سیره اهلبیت(ع) نوشتند که شخصی بود خیلی عداوت شدیدی با موسی بن جعفر(ع) و ائمه معصومین داشت و به امام توهین میکرد.
در جلسهای که امام مشغول درس و بحث با شاگردانشان بودند. در این جمع این مردی که عداوت شدیدی با موسی بن جعفر و ائمه معصومین(علیهمالسلام) داشت بلند میشود و به امام موسی کاظم(ع) و امیرالمؤمنین توهین میکند. امام به سخنان این مرد گوش فرا میدهد و هیچ چیزی نمیگوید. شاگردان امام از این حرکت ناراحت و عصبانی میشوند و میگویند آقا اجازه دهید ایشان را تنبیه کنیم. امام در خطاب به شاگردان میفرماید ساکت باشید جواب آن مرد را خودم میدهم. آن مرد توهینهایش که به اتمام رسید مجلس را ترک و راهی منزل شد. درس و بحث امام که تمام شد و عصبانی شاگردان که فرو کش کرد. حضرت خطاب شاگردانش فرمود بلند شوید برویم نزد آن مردی که به ما توهین کرد و جواب این مرد را بدهیم. شاگردان گفتند: ما دلمان میخواست همان لحظه جوابش را بدهیم و تنبیهاش کنیم. امام لباسش را عوض کرد و دو کیسه طلا هم همراه خودش آورد و با شاگردان راهی خانه آن مرد شدند و مردم دیدن در راه امام این آیه « و َالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» را زمزمه میکند و از صفات متقین، عفو و گذشت است و چقدر خوب است جوانان، مسئولین به این آیه که امام موسی کاظم(ع) سفارش کرد است عمل کنند و عفو و گذشت داشته باشند و در جامعه تنش به وجود نیاورند. این مرد که توهین کرده بود به امام در خانه نبود سراغ زمینش را گرفتند آن شخص مشغول کار در زمین بود دید امام موسی کاظم به همراه شاگردانش به سوی او میآید. شخص یقین کرد که امام میخواهد انتقام بگیرد و امام از دور سلام داد تا شخص آرامش پیدا کند. مردی که این قدر به امام و امیرالمؤمنین توهین کرده بود. امام آن شخص را بغل کرد و صورتش را بوسید و امام خطاب به آن مرد گفت من به دیدار شما آمدم ولی شما در کلاس من آمدید به من توهین کردید. اگر این عیبها در من است خدا من را بیامرزد و ببخشد و از گناهم در گذرد اگر این عیبها در من نیست و تو دروغ گفتی خدا تو را ببخشد آن مرد وقتی حلم، بردباری امام را دید عرض کرد آقا این مطالبی که گفتم با من تناسب دارد شما بزرگوارید و آقا هستید. امام گفت من به دیدارت آمدم و دو کیسه طلا برایت هدیه آوردم. این مرد که تا آن لحظه از دشمنان سر سخت اهلالبیت بود صدایش بلند شد گفت: «الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا داناست که شما اهلبیت چقدر آقایی و بزرگوارید که شما را جز رسالت قرار داد.»
رفتار آن امام خود چه اثری بر مردم زمان خود و زمان ما گذاشت؟
امیدواریم که جامعه ما، جوانان ما و خانوادهها، عفو، گذشت و بزرگواری را از ائمه معصومین علیالخصوص امام موسی کاظم(ع) بیاموزند و درس بگیرند. در همین راستا هم از پیامبر اکرم(ص) روایت است که میفرمایند: « بُعِثتُ بِمُداراةِ النّاس من به مدارا با مردم مبعوث شدهام کَما اُمِرْتُ بِتَبلیِغِ الرِّساَلَهِ رمان دارم به سازش با مردم چنانکه فرمان دارم به تبلیغ رسالت.»
امام وقتی در زندان هارونالرشید بودند مشغول دعا، مناجات و نماز بودند. اطرافیان هارونالرشید که میخواستند امام را مسموم کنند و یک بهانه ظاهری هم که داشته باشند زن بدکاری را که هر کس با او همنشین میشد فریب میخورد به زندان امام فرستادن و حضرت هیچ اعتنایی به آن خانم نکرد. مشغول نماز،عبادت و مناجاتت خودشان بودند.
این خانم گفت آقا، من را فرستادن خدمت شما تا خادم شما باشم. امام اعتنا نکرد چنان عبادات و بزرگواری حضرت در این زن اثر کرد که این زن شد عابده روزگار و در زندان مشغول نماز، عبادات و مناجات شد.
به هارونالرشید خبر دادن رفتار امام در این خانم اثر گذاشته است و مشغول عبادت و نماز شده است؛ هارون آن بانو را احضارش کرد و خطاب به آن بانو گفت ما شما را فرستادیم که موسی بن جعفر را فریب دهی این چه کاری هست این خانم گفت: من بنده شایسته و صالح خدا را در این حال عبادت دیدم و روایت هم داریم «قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع.ابن ابى یعفور گوید: امام صادق (علیهالسّلام) به من فرمود: مردم را به غیر از زبانتان دعوت به دین کنید، تا سعى و کوشش و درستى و پرهیزگارى و خویشتن دارى را از شما مشاهده کنند.» امامان ما و از جمله امام موسی کاظم(ع) عملا مردم را به اسلام و دینداری دعوت میکردند.
خداوند ما را با موسی بن جعفر(ع) و ائمه معصومین محشور بفرماید.