به گزارش پایگاه تخصصی مسجد ، قرآن به عنوان محور متنی اعتقادی و فرهنگی اسلام است. ارتباط با قرآن توصیه ای است که مورد اشاره خدای متعال و همه ی معصومین علیهم السلام بوده است. برای نهادینه سازی مساله قرائت به عنوان اولین راهکار ارتباط با قرآن، گفتگویی با احمد ابوالقاسمی قاری توانمند بینالمللی کشورمان انجام داده ایم که در پی میآِید.
س: اساساً مسجد چه جایگاهی در قرائت و جزءخوانی پس از نماز دارد؟
ج: مسجد چون محل عبادت است، بهترین محل برای قرائت قرآن محسوب میشود و نسبت به سایر مکانها اولویت دارد. منتها امروزه در جامعة ما از ظرفیت، توان و سرمایه مساجد استفادة مطلوب نمیشود. یکی از مهمترین کارکردهای مسجد، انس و الفت دادن مردم با قرآن است. چون این نقش کمرنگ است، سازمانها و نهادهای دیگر به آن میپردازند. حال آنکه تا زمانی که مسجد داریم، ضرورتی ندارد سازمان یا نهاد دیگری فعالیت قرآنی داشته باشد.
البته الان برنامة جزءخوانی فقط در مساجد برگزار میشود، ولی بحث من فقط جزءخوانی نیست. بحث محافل انس با قرآن و کرسی تلاوت، چنانکه مقام معظّم رهبری دائماً به آن اشاره میکند، برای این است که مردم با آیات و عبارات قرآنی آشنا شوند که متأسفانه جای آن در مساجد ما خالی یا کمرنگ است.
س: قرائت پس از نماز، به اتفاقی کلیشهای تبدیل شده است. چه کنیم تا جذابتر و کیفیتر برگزار شود؟
ج: ازجمله کارها، استفاده از قاری محلات شهر است. بدین منظور مسجد باید برود سراغ آن شخص رود. این ارتباط که برقرار شود و مردم وقتی خواندن خوب را بشنوند، قرائت پس از نماز، جایگاه بهتری پیدا خواهد کرد. بحث قاری، بسیار مهم است. کسانی که به مکه میروند، با اینکه میدانند امامان مساجد، وهابی و آدمهای کثیفی هستند، به خاطر قرائتشان در نماز مشارکت میکنند. مردم ترجیح میدهند امام جماعت با قرائت زیبا نماز بخواند. شنیدن صدای زیبا یک نیاز است؛ چه امام جماعت باشد، چه قاری باشد.
نکتة بعدی، بحث یکسانسازی قرآنها است. باید دسترسی بهتر، آسانتر و سریعتر به قرآن صورت گیرد. مثلاً ممکن است استفاده از ویدئو پروجکشن سرعت را بالا ببرد. در مساجد، پخش کردن قرآن بین مردم چند دقیقه طول میکشد. برخی همان پنج دقیقه را نیز برنمیتابند. حتی اگر قاری نداشتند، یک فایل صوتی زیبا پخش شود.
در زمانی که همه جلسه را ترک میکنند، بدون آنکه تحمیلی نباشد، توضیح آیاتی که خوانده شد، پخش گردد. چون یک عده دوست دارند معنای آیات را بدانند. این نیز میتواند از عوامل جذب باشد.
س: شما از نقش مسجد بهعنوان یک اصل صحبت میکنید که خود بخشی از جاذبهسازی است.
ج: بله، منتها مساجد ما مشکلاتی دارند. مثلاً آیا تاکنون یک نفر به یک نیروی جوان تازهوارد به مسجد خوشامد گفته است یا حالی از او بپرسد؟ یا اینکه اگر یک شب به مسجد نیامد، بزرگترهای مسجد با او تماس بگیرند و بگویند کجایی؟ اصلاً چنین چیزی در مخیله ما نمیگنجد! کسی هر روز روی سر پیغمبر آشغال میریخت، یک روز که نبود، حضرت سراغش را گرفت و پرسید: کجاست؟ خود بنده چند بار در مسجد مورد اهانت جدی خادم مسجد قرار گرفتم.
روش تبلیغی پیغمبر ترک شده است. حضرت «طبیب دوار» بوده است؛ یعنی دنبال درمان مردم بود. حال آنکه چنین نقشی در مسجدهای ما وجود ندارد.
بحث نظافت نیز میتواند به جذابیت مسجد کمک کند. توجه ویژه به قشر جوان و کسانی که با وجود مشغلة کاری به مسجد میآیند نیز در این زمینه خیلی مهم است.
س: با چه شیوة آموزشی میشود پس از یک سال ادعا کرد قرائت قرآن برای مخاطب مسجدی مفید بوده است؟
ج: کار خیلی سختی است؛ چون افراد مسجدی، آدمهای ثابتی نیستند و پنجاه درصدشان ثابت و پنجاه درصد متغیر هستند، لذا نمیشود دقیقاً بدانیم که چه اتفاقی افتاده است؛ ولی میشود با یک آزمون مختصر تا حدودی میزان موفقیت خود را سنجید. البته این قضیه کاملاً اثبات شده که مخصوصاً یکی دو سال اخیر که قرآن خوانده شده، روخوانی مردم و سرعت قرائت آنان خیلی بهتر شده است.
بخشی از تلاوت، سرعت عمل است، و بخش دیگر، دیدن کلمات و حرکات است. ناشیترین افراد هم اگر یک سال بر این موضوع مداومت داشته باشند، در قرائت موفق خواهند بود؛ زیرا یکسری از کلمات قرآن، همیشه اعراب ثابت و یکسان دارند، مثل «الذین». بعد از یک سال روخوانی چشم مردم با این کلمات آشنا میشود و علاوه بر اینکه همة قرآن را خواندهاند، گویا یک کلاس روخوانی و روانخوانی و تصحیح هم برای آنها گذاشتهاید. من در مساجدی که این کار انجام شده، شاهد چنین چیزی بودم.
من اولین کسی بودم که در سال 82 این طرح را به دانشگاه تهران پیشنهاد دادم. در سایر نهادها و مساجد نیز رفتم و این را پیشنهاد دادم. با همین تلاوت قرآن که یک صفحه است و به نظر بعضیها کار مهمی نیست، عملاً کلاس روخوانی هم گذاشتهایم. آمار افراد مسلط بر خواندن قرآن ما زیاد میشود و کمکم بعد از اینکه این کلمات برای مردم آشنا شد، تجویدشان هم بهتر میشود. این یک صفحه خواندن، دهها ثمره دارد.
س: در یک نگاه آسیبشناسانه باید گفت کرسی جزءخوانی مورد استقبال نیست از این جهت که شور و علاقه نسبت به جزءخوانی بسیار پایین است. برای رفع این آسیب چه نظری دارید؟
ج: بحث این آسیب، بحث فرهنگ تلاوت قرآن است که در عمق جامعة شیعی وجود ندارد.کسی برای آن اهمیتی قائل نیست و چون اهمیت قائل نیست، فرهنگ اطلاعات قرآن در این کشور، فرهنگ ناشناختهای است و از خواندن قرآن تعریفی نداریم. نهایتاً تا یک جا قرآن خوانده میشود و میگویند باید به قرآن عمل کرد.
وقتی مأمومین بفهمند برای چه قرآن میخوانند، دنبال اصلاح قرائت خود میروند. چون ارزش آن را نمیدانند، جذبش نمیشوند. حال آنکه پیغمبر روزی پنج تا ده جزء قرائت میکردند. اینکه قرائت برای پیغمبر چه اهمیتی داشته است، برای مردم تبیین نشده است. برای ارکان مدیریت مسجد هم شناختهشده نیست. بعضی میگویند: قرآن بخوانند که چه شود! معنای آن را بخوانند و به آن عمل کنند.
متأسفانه قرائت در فرهنگ ما تعریف ندارد و این مسئله، باعث شده مردم دلیلی برای قرآن خواندن نداشته باشند. چون دلیلی ندارند، کلاس هم نمیروند؛ حال آنکه برای یادگیری کامپیوتر، هزینه هم میکنند.
س: در بحث آموزش قرآن و انس با آن شدیداً ضعف داریم.
ج: بله، حتی اهل مسجد نیز میگویند قرآن خواندن چه فایدهای دارد، وقتی معنایش را نفهمیم. امام در وصیتنامهاش به سید احمد میگوید: مواظب باش شیطان در تو نفوذ نکند که چون معنای آن را نمیدانید، نباید بخوانید. همیشه بین ما این ضعف وجود داشته که قرآن خواندن را یک کار بیخود میدانستند. این تفکر غلط باعث شده در کشور ما آمار کسانی که میتوانند قرآن بخوانند، بسیار پایین باشد. این کار برخلاف روایات هم هست؛ امام صادق (ع) فرمودهاند: «روزی پنجاه آیه بخوانید»1 و این حداقل تلاوت است.
س: به مسئلة تعریف از قرائت و تلاوت اشاره داشتید، در این باره صحبت کنید.
ج: به نظر من تعریف قرائت قرآن از میزان اهتمام به آن روشن میشود. حضرت زهرا (س) میفرماید: من سه چیز را در این دنیا پسندیدم، که یکی از آنها قرائت قرآن است.2 ما این تعاریف را تحریف کردیم و گفتیم: چون باید به قرآن عمل شود، پس نباید خوانده شود!
س: در واقع توصیه به عملگرایی خودش یک نوع آسیب شده و موجب ترک قرائت قرآن گردیده است.
ج: عمل کردن به قرآن یعنی عمل کردن به این آیه: «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».3 در بعضی کتب تفسیری گفتهاند منظور از این آیه، یعنی نماز شب بخوانید. میتواند منظورش نماز شب هم باشد، ولی محدود کردن معنای آیه به این مورد، همان آسیبی است که به آن اشاره کردید؛ یعنی نفهمیدن جایگاه تلاوت قرآن.
س: بنابراین باید برنامهای داشته باشیم که طی آن صرفاً خود قرائت قرآن بهعنوان یک امر فرهنگی نهادینهسازی شود.
ج: وقتی مردم انگیزة کاری را ندارند، قانونگذاری و رفتار بخشنامهای فایدهای ندارد. وقتی مردم اهمیت قانونگرایی را فهمیدند، نیاز نیست جریمهشان کنید. به جز عدة اندکی، بقیه تابع هستند. اما چرا مثلاً ترافیک در کشور ما درست نمیشود؟ آیا مردم ما آدمهای بدی هستند؟ نه، هنوز به ضرورت و اهمیت آن پی نبردهاند. ولی برای کشورهای اروپایی اهمیت دارد. ما این کار را نمیکنیم و آموزش نمیدهیم؛ فقط میگوییم: مردم رعایت کنید.
در کشور ما اگر ضرورت تلاوت قرآن برای مردم روشن شود، مردم خود به دنبال معلم قرآن میروند. ولی الان به گونهای است که معلم قرآن به مردم التماس میکند!
س: چگونه میتوان در قرائت قرآن از بین نوجوانان استعدادیابی کرد؟ چه راهکارها و روشهایی برای این مسئله پیشنهاد میکنید؟
ج: گام نخست، سپردن جایگاه تلاوت و کارسپاری در مساجد به نوجوانها است. نوجوانان زیر شانزده سال که یک صفحه در روز قرآن میخوانند، از بسیاری از انحرافات مصون هستند. نوجوانان دغدغة خاصی ندارند، لذا یک امام جماعت میتواند از آنها بهترین استفاده را بکند و به آنها مسئولیت بدهد.
متأسفانه فرهنگ ما در تبلیغ بسیار پایین است. کافی است بچهای بگوید: حاج آقا من دیشب نماز شب خواندم. اولین حرفی که به او میزنیم، چیست؟ چون به من گفتی،ریا کردی و مشرک شدی. میدانی شرک از رد شدن یک مورچه سیاه در شب تاریک از روی سنگ سیاه مخفیتر است؟
مثلا موضوعی که بهصورت جدی در جامعة امروز مطرح است، بحث لایک شدن بابت مطالب خودنگاشته در فضای مجازی است.آیا این شرک است؟ یا شرک حد و اندازهای دارد؟ چنانچه به یک نونهال که در جامعة ما جایگاهی ندارد، پدر و مادرش یا شخص دیگری، بگوید: پسرم چقدر قشنگ قرآن خواندی! آن نونهال جذب قرآن میشود و دیگر رهایش نمیکند.
چنین چیزی در مساجد ما رعایت نمیشود.
در کشور ترکیه هر مسجد دو امام دارد و هر کدام، یک روز در میان باید از نماز صبح تا نماز عشاء در دفترش باشد. امام جماعت به امور مردم و حل و فصل اختلافات آنها رسیدگی می کند. این کارکرد مسجد است. ولی در ایران اینگونه نیست، زیرا امام جماعت اصلاً در مسجد حضور ندارد، فقط نماز میخواند. من به 33 کشور رفتهام؛ در هیچ جا اجازه نمیدهند کسی به دیوار مسجد یک دانه میخ بکوبد.
به نظر بنده مسجد باید زیرنظر امام جماعت باشد؛ امام جماعت پادشاه مسجد است.
س: در منشور مسجد جایگاه امام جماعت در صدر هرم کار مسجدی قرار دارد.
ج: اما اکنون اینگونه نیست. چون در مسجد حضور ندارد. امام جماعت باید صبح تا شب در خیابان راه برود و به سؤالات مردم پاسخ دهد، کاری غیر از این ندارد. از امام جماعت نباید چیز دیگری بخواهیم.
س: برنامة قرائت چه تأثیری در ارتقا آموزش مردم داشته است؟ با ابزارهای موجود چطور این آموزش بهینه میشود؟
ج: کار چندانی انجام نشده است. چند کاری هم که انجام شده، با اهتمام شخصی بوده است. تلاوت روزانة قرآن یکی از اتفاقات خوبی بود که باز هم از اشخاص شروع شد. از شبکه 3، تلاوت روزانه جزءخوانی حرم قم پخش شد و مردم پاسخ مثبت دادند، متقاضی شدند و خیلی تشکر کردند. این تشکر حرکتی را ایجاد کرد.
س: برای کیفیسازی جزءخوانی مسجدی در ماه رمضان چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
ج: به نظر من همهچیز به قاری بستگی دارد. برای مثال جزءخوانی حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، با صدای خوب آقای احمد دباغ میتواند انقلاب ایجاد کند. اولین بار که صدای آقای دباغ را از تلویزیون شنیدم، با اینکه قاری حرفهای هستم و هر کسی نمیتواند من را تحت تأثیر قرار دهد، آن جو و فضا و صدای زیبا، کاری کرد که دوست داشتم بنشینم و تا آخر گوش دهم. وقتی میتواند روی من تأثیر بگذارد، قطعاً روی مردم عادی تأثیر بیشتری میگذارد.
س: فضاسازی قرائت قرآن در مسجد چگونه باید باشد؟
ج: فضاسازی به سلیقههای شخصی برمیگردد و مؤثر است، اما تأثیرگذاریاش اندک است. بعضی مساجد به چینش رحلهایشان هم اهتمام دارند، مثلاً رحل نو استفاده میکنند و قرآنهایشان را صحافی میکنند. یا بعضیها قرآنها را در دورترین نقطه میگذارند، و برخی مساجد دور ستونهای مساجد جاقرآنی درست کردهاند که در دسترس باشد. همة اینها میتواند در جذب مردم تأثیرگذار باشد.
پینوشت
1. کلینی، اصول کافی، ج2، ص609.
2. محمد دشتی، نهج الحیاة، حدیث164.
3. مزمل: 20.
4. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۶۵.
5. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص291.
6. مزمل: 20.
7. همان.
8. آل عمران: 191.