به گزارش پایگاه تخصصی مسجد یکی از مفاهیم حوزه مدیریت راهبردی فرهنگ، مفهوم مهندسی فرهنگی است. از آنجا که مسجد بزرگترین پایگاه تبلور آموزههای دینی و آسمانی است، نقش اساسی و عظیمی در تأمین راهبردی بنیادی در حرکت تاریخ بشر داشته، دارد و خواهد داشت. بیتردید مقوله مهندسی فرهنگی مسجد ـ محور، در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزشهای دینی و رضایت شهروندان، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف دارد. بدیهی است درک مشترک و اتفاق نظر نخبگان سیاسی، علمی و مذهبی، شفافسازی و تبیین رابطه این مفاهیم با سایر کلیدواژههای مدیریت راهبردی فرهنگ و در نظر گرفتن سایر مؤلفههای دخیل در تصمیمسازی راهبردی، گام بزرگی در توسعه و تعمیق فرهنگ مسجد ـ محور به شمار میآید.
نگارنده بر این باور است که «مسجد» مهمترین پایگاه ترسیم و تنظیم حرکت تاریخ در آینده بشریت است و برخلاف دیدگاه فیلسوفانی همانند هانتینگتون، فوکویاما، مارکس و انگلس، آینده تاریخ از آنِ دینمداران با رویکرد اسلامی خواهد بود و مسجد به عنوان مرکز ثقل و کانون اصلی تحولات جهانی و مهندسی فرهنگی بشریت، ظرفیتها و قابلیتهای خود را آشکار خواهد ساخت.
مقام معظّم رهبری و مهندسی فرهنگی
طی دهه گذشته مفاهیم مهم و درخور توجهی همچون گفتوگوی تمدنها، ایران فرهنگی و مهندسی فرهنگی در عرصه مدیریت فرهنگی کشور از سوی دولتمردان و محققان داخلی مطرح شده است.
مفهوم مهندسی فرهنگی، نخستین بار در سال 1381 توسط رهبر معظّم انقلاب و با تأکید بر فرهنگ و لزوم توجه به ابعاد ارزشهای فرهنگی بیان گردید. مهندسی فرهنگی با هدف طراحی مجدد، اصلاح و ارتقاء شئون و مناسبات اقتصادی، سیاسی، امنیتی، قضایی و اجتماعی کشور، بر اساس فرهنگ مهندسی و با توجه به وضعیت و مقتضیات ملی و جهانی مطرح شد. توسعه علمی و خردمندانه این مفهوم میتواند بهعنوان ابزاری در جهت رفع و حذف کژکارکردهای فرهنگ موجود و شناسایی نقاط مثبت و سازنده ابعاد فرهنگ ملی و سایر ملل و قومیتها به کار گرفته شود. بدیهی است بیتوجهی به این مقوله با مفاهیمی از ایندست، منجر به تضعیف فرهنگ و میراث هویت ملی ایرانیان در تقابل با فرهنگهای بیگانه خواهد شد.
امروزه، معنا و مفهوم جدیدی تحت عنوان مرزهای فرهنگی پدید آمده و انسانها بر مبنای چهارچوب فکریشان از یکدیگر متمایز میشوند. از این رهگذر و در پرتو این تحولات رو به رشد، رویارویی و تعامل فرهنگها باید بیش از گذشته مورد توجه و مداقه قرار گیرد. در این صورت عدم تجهیز نظام مدیریت راهبردی فرهنگ ملی به ابزارهایی چون مهندسی فرهنگی برای بازشناسی تهدیدها و فرصتهای پیشرو و مواجهه با آنها، سبب میگردد ضمن حذف وجوه ضعیف و ناکارآمد فرهنگ بومی، سایر اجزای مفید و کارآمد آن نیز در کوره ذوب جهانیسازی فرهنگها از بین بروند. این پدیده به ازخودبیگانگی فرهنگی، از بین رفتن میراثهای ارزشی، هویت ملی و سرمایههای فرهنگی کسبشده طی سالیان دراز توسط اعقاب و پیشینیان ما منجر خواهد شد.
مسجد، ظرفیتی مهم در روند جهانی شدن
واژه «مسجد» با همه بار معنایی خود، مفهومی آشنا برای همه جهانیان است. مسجد سنگری است که میتوان از آن در جهت بازشناسی و مواجهه با تهدیدها و فرصتهای پیشرو و احیای سرمایههای فرهنگی، میراثهای اخلاقی و ارزشی خود استفاده کرد. بیتردید در روند مناسبات جهانی و در فرایند جهانی شدن و پروژه جهانیسازی با رویکرد اسلامی، «مسجد» مهمترین پایگاه و عنصر نقشآفرین است.
یکی از خطیرترین نقشهای مسجد، تعیین چهارچوب فکری صحیح و مناسب برای شکلدهی اذهان اهل مسجد در سراسر جهان است. اهمیت این امر تا بدانجاست که همه مسلمانان عالم، واقعیتها و مسائل پیرامونی خود را با توجه به چهارچوبی که مسجد در اذهان آنان ترسیم میکند، تعبیر و تفسیر میکنند. این پدیده مهم را چهارچوببخشی یا معنابخشی به رفتار دیگران تعریف میکنند.
«مسجد» پایگاه پیام اسلام و مسلمانان عالم است. اگر ما امروزه «مسجد» را به عنوان مؤثرترین پایگاه تحولات فکری و سیاسی در آینده جهان مطرح میکنیم، به این دلیل است که قطعاً در معادلات و تعاملات فرامرزی و فراملیتی اثرگذار خواهد بود.
تأثیر واژههای پیامدار در جهتدهی مهندسی فرهنگی
در صنعت ادبیِ استعاره، نویسنده قسمتی از اجزای تشبیه (مشبهبه یا ادات تشبیه) را حذف میکند، ولی معنای ضمنی این ارکان از مفهوم جمله برداشت میشود. استعاره برای آراستن سخنان ادبی استفاده میشود، ولی اهمیت آن بیش از اینها است؛ زیرا استعاره روشی برای تفکر و نوعی بینش را القا میکند. هر جا سعی داریم یک جزء تجربه را به شیوه دیگری درک کنیم، از استعاره استفاده میکنیم. هر نویسندهای با انتخاب استعارهای خاص، ویژگیهایی از یک مقوله را بزرگنمایی کرده است. اخیراً به موازات کاربرد این مفهوم در علوم سیاسی، مفهوم جدیدی با عنوان الگوسازی فرهنگی در ادبیات مدیریت فرهنگی باب شده که نمایانگر فرایند ساخت یا الگوسازی اقدامات برای مشروعیتبخشی و هدایت اقدامات و فعالیتهای درونسازمانی است. البته این الگوها در فرایندی جمعی ساخته و پرداخته میشوند و مبتنی بر ارزشهای صرف فردی نیستند؛ ازاینرو میتوان استنباط کرد که ترکیب واژگان مهندسی و فرهنگی بر تدوین الگوی عقلایی و خردگرایانه در مدیریت راهبردی فرهنگی دلالت دارد.
باید از عبارت و عنوان «جهانیسازی مسجد ـ محور» فراوان و مکرر استفاده کنیم تا پیام خود را در سراسر جهان و فضای اندیشه عالم طنینانداز کنیم. شیوه و مشی امام خمینی (ره) در طرح و تبیین عناوین و مقولاتی چون حکومت اسلامی، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی بر اساس همین الگو بود و هماینک نیز برای ترسیم و طراحی آینده تاریخ انسان و بر مبنای فرهنگ «مسجد ـ محور»، بسیار راهگشا و کارساز است.
مسجد سازمانی فراملی
«مسجد» تنها سنگری است که در تمام نقاط مسلماننشین عالم میتواند بهعنوان پایگاهی مهم و کانونی پرانرژی در برابر موج فرهنگ دشمن مقاومت کند، فطرت و وجدان انسانها را مورد خطاب قرار دهد و حرکتی نو را در صحنه جهانی رقم زند. کارشناسان مسائل فرهنگی معتقدند مشارکت و حمایت مردمی، موتور محرکه طرحهای فرهنگی محسوب میشود. استفاده از مفهوم همطرازی و همسویی در جهت انسجام راهبردهای فرهنگی مثل ایران فرهنگی (توسعه و تعمیق روابط فرهنگی با دولتها و ملتهای دارای فرهنگ مشترک با ایران) نقش بسزایی در دستیابی به اهداف و آرزوهای فرهنگی در نقشه تعالی فرهنگ مسجد ـ محور ایفا میکند.
همانطور که قرآن رسالت جهانی دارد و گستره گیتی، باید عرصه ظهور و تجلی نور هدایت اسلام و قرآن باشد، ظرفیت مهمترین پایگاه دینی، یعنی مسجد نیز به گونهای است که باید در گستره عالم، محور تحولات بنیادین جهانی قرار گیرد. امروزه ما با رشد بیرویه سازمانهای بینالمللی و فراملی روبهرو هستیم. همین رویکرد را باید همواره در نگاه به سازمان مساجد اسلامی داشته باشیم. نهاد «مسجد» در نگاه ما یک سازمان فراملی است و اگر میخواهیم سیر تحولات جهانی را به سمت عبودیت خدای متعال رهبری کنیم، باید نگاهی نو به عالم و آدم بیفکنیم و فرهنگهای سنتی و بومی را در سراسر جهان در راستای معرفت حق جهتدهی کنیم و این مهم جز با محوریت سازمانیافته «مسجد» سامان نمییابد.