به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، اقتصادمقاومتی، برای استقرار و اجرا در نظام اقتصادی جامعۀ اسلامی، نیازمند دو فاکتور مهم است، که عبارتند از یک؛ ظرفیتهای بالقوۀ داخلی و دوم، اهتمام و مشارکت تمامی افراد جامعه به موضوع اقتصاد مقاومتی. در کشور ما فاکتور اول، نیاز به مدیریت و فاکتور دوم، نیاز به فرهنگسازی دارد. جریان این دو را در گفتوگو با دکتر سیدحسین میرمعزی، مؤلف کتاب فلسفه علم اقتصاد و عضو شورای عالی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مطرح کردیم، که در ادامه میآید.
حجتالاسلام میرمعزی، ریاست انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم، دانشیار دانشگاه و رئیس شورای علم مرکز راهبردی مطالعات اسلامی اقتصاد مقاومتی است.
در موضوع اقتصاد مقاومتی، موضوع ظرفیتهای داخلی، به عنوان ستون مقاومت مطرح میشود؛ مبنایی که مقام معظم رهبری هم به کرات مطرح فرمودهاند. برای خوانندگان بفرمایید که کلیات این ظرفیتها چیست و چگونه باید موضوع آن را طرح کرد؟
همان طور که فرمودید، یکی از ویژگیهای اقتصاد مقاومتی، بر اساس آنچه مقام معظم رهبری طرح و تبیین کردند، درونزایی است؛ یعنی اقتصاد مقاومتی باید اهدافش را از طریق ظرفیتهایی که در درون کشور وجود دارد، تعقیب کند. هدف نهایی اقتصاد مقاومتی این است که ما به توان اقتصادیای دست یابیم که از سوی قدرتهای استکباری، قابل تهدید نباشد. برای رسیدن به چنین هدفی، مقام معظم رهبری در بیان سیاستهای کلی، دو هدف را ابلاغ فرمودند: یکی بحث «رشد پویا» و دیگری «بهبود شاخصهای مقاومت اقصادی». اینها منجر به قدرت اقتصادی میشود. ما برای رسیدن به این اهداف، دو مسیر را پیش رو داریم: یک مسیر آن است که ما به آنچه که در خارج از مرزهای ما وجود دارد تکیه کنیم؛ یعنی تکیۀ اصلی ما به سرمایهها، نیرویهای انسانی یا علم و دانشی باشد که در خارج از مرزهای ما وجود دارد و راه دوم، این است که به ظرفیتهای علمی و سرمایهای و مدیریتی و امکاناتی داخلی تکیه نماییم. تبیینی که مقام معظم رهبری از اقتصاد مقاومتی داشتند، این است که اقتصاد مقاومتی درونزا است؛ یعنی اهداف آن را براساس ظرفیتهای درونی در کشور تأمین میشود.
این ظرفیتها در واقع چه مواردی را شامل میشود؟
اولین ظرفیت داخلی ما عبارت است از جمعیت جوان؛ ما در موقعیت «پنجرۀ جمعیتی» قرار داریم. ظرفیت دوم، ظرفیت علمی موجود در ایران است که ظرفیت بسیار بالایی است. موضوع دیگر، بحث ظرفیتِ سرمایههای معدنی است که مهمترینِ آن، نفت و گاز است؛ ما سرزمینی بسیار غنی از این لحاظ هستیم. موضوع دیگر، سرمایههای زیربنایی و امکانات کشور است؛ موضوعی که در توسعه و پیشرفت مطرح میشود و بسیار هم مهم است. مواردی مثل سد، راه، ریل و زیرساختهای این گونه. ما در کشور، از حجم بالایی از سرمایههای زیربنایی برخورداریم.
بحث دیگر در ظرفیتهای بالقوه، بحث مزیت جغرافیایی کشور است؛ ما از جهات مختلف در یک مکان جغرافیایی قرار گرفتهایم که دارای مزیتهای بسیار زیادی، مثل مزیت تنوع اقلیمی است. ظرفیت آخر که از میان دهها مورد دیگر اشاره میکنم، بحث ظرفیت انرژیهای پاک هست. ما در انرژیهای خورشیدی، انرژی آب و انرژی هستهای، از امکانات خوبی برای این مسایل برخورداریم. البته هر کدام از اینها، فصل مفصلی است که من چند موردش را سعی میکنم به صورت خیلی مروری بیان کنم.
برای شروع از جمعیت جوان آغاز کنیم. چگونه چنین موضوعی میتواند یک ظرفیت به حساب بیاید؟
در بحث جمعیت جوان، هفتاد درصد جمعیت ما در سنین بین بیست و پنج تا شصت هستند؛ یعنی در سنین فعالیت و کار. اگر کشوری از مزیت بالا بودن جمعیت فعال برخوردار باشد، میگویند دارای «فرصت جمعیتی» یا «پنجرۀ جمعیتی» است، که اگر درست از این استفاده شود، یکی از عوامل اصلی توسعه و پیشرفت در کشور خواهد بود. ما از سال 1385 به این پنجرۀ جمعیتی وارد شدیم؛ یعنی جمعیتی که بین 15 تا 65 سال هستند. تا سال 1425 هم این پنجرۀ جمعیتی بسته میشود؛ حدود 40 سال. ما الآن در سال 1395 هستیم، یعنی ده سال از این پنجرۀ جمعیتی گذشته است؛ ولی 30 سال مانده و ظرفیت بسیار بالایی است که باید از آن استفاده کرد. البته این حاصل باروری در دهۀ شصت بوده است و اگر ما از این فرصت استفاده نکنیم، دوباره وارد یک مرحله از جمعیت میشویم که این پنجرۀ جمعیتی را از دست میدهیم.
این پنجرۀ جمعیتی با رشد علمی هم پیوند دارد؟
بله! قبلاً به این مسئله توجه نداشتند که دانش در پیشرفت تأثیر دارد. بیشتر به سرمایه و نیروی کار توجه بود؛ ولی امروزه در بحث علم و دانش، مشخص شده است که این عامل، نقش به سزایی در پیشرفت دارد و ما از جهت علمی، ظرفیتهای بسیار بالایی داریم. معیارهایی که برای سنجش رشد علمی کشور وجود دارد؛ مثلاً «میزان اعتبارات تحقیقاتی» که در دهۀ اخیر در کشور ما عددی بین 2/0 تا 7/0 درصد از تولید ناخالص ملی را صرف اعتبارات تحقیقاتی شده است. این عدد نسبت به کشورهای پیشرفته پایین است؛ اما در سطح کشورهای همتراز، ما جزء کشورهایی هستیم که بیشترین اعتبارات تحقیقاتی را تخصیص دادهایم. یا مثلاً «تعداد مقالات چاپ شده در مجلات معتبر علمی» معیار دیگری برای سنجش رشد علمی کشورها است. به عنوان نمونه تعداد مقالات علمی ما در مراکز علمی معتبر مثل ISI، بسیار پیشرفت بالا رفته است.
اگر موافق باشید وارد بحث سرمایههای معدنی شویم. رشد علمی ما در زمینۀ استخراج این منابع هم میتواند به کار بیاید؟ و آیا این حلقهها به هم متصل هستند؟
بله دقیقاً! اینها حلقههای متصل به هم هستند. سرمایههای معدنی و ذخایر زیرزمینی، در رشد اقتصادی کشور بسیار مؤثرند؛ چرا که ما درآمدی که از طریق این سرمایههای معدنی میتوانیم به دست بیاوریم، آن سرمایههای لازم را برای پیشرفت کشور ایجاد میکند و این یک فرصت طلایی است. ما در مرکز قطب انرژی جهان قرار داریم. کارشناسان، اسم قطب انرژی جهان را «بیضی انرژی» گذاشتهاند. ما در مرکز این بیضی قرار داریم. این منطقه که شامل شمال کشورهای حوزۀ خلیج فارس و حوزۀ دریای خزر است، حدود 65% از ذخایر نفت خام جهان و بیش از 70% ذخایر گاز طبیعی جهان را در بردارد.
میدانید که منابع سنگ آهن، ذغال سنگ، منگنز، سرب، روی، گوگرد، طلا، مس، اورانیوم، نفت و گاز در کشور ما بسیار غنی است و ما جزء کشورهایی هستیم که در سطح جهان، رتبۀ بسیار عالی را در اختیار داریم. وقتی به اینها، سرمایههای زیربنایی را در قالب بزرگراهها، خطوط راه آهن، فرودگاهها، اسکلهها، سدها، مجتمعهای پتروشیمی و... اضافه کنید، مزیت افزودۀ آن مشخص میشود. این ظرفیت از جمله ظرفیتهایی است که به تنهایی میتواند پایۀ اقتصاد مقاومتی باشد.
دولتها در اقتصاد مقاومتی چه نقشی ایفا میکنند؟
ای کاش این، سؤال اول شما بود! یکی از ویژگیهای اقتصاد مقاومتی، این است که اقتصادْ مردمبنیاد است. درک این موضوع به فهم اینکه دولت در استفاده از ظرفیتها، چه راههایی پیشرو دارد، کمک میکند. «مردمبنیاد» بودن، یعنی تکیۀ اقتصاد به مردم باشد. یعنی مردم در متن اقتصاد نقشآفرینی میکنند و دولت باید نقش راهبر، هدایت کننده، نظارت کننده و حمایت کننده را نسبت به فعالیتهای مردم داشته باشد. در اقتصاد، به این مدل از دولت، «دولت مکمل» میگویند؛ یعنی متن فعالیتها را مردم و بخش خصوصی انجام میدهد و دولت مکمل فعالیتها است و نواقص این فعالیتها را به نوعی برطرف میکند.
به صورت کلی نقش دولت در اقتصاد مقاومتی این گونه است که در مرحلۀ اول، دولت باید به اصطلاح «هادی» باشد؛ هدایتکننده و ناظر و حمایتکننده باشد و موانع را از سر راه مردم بردارد. دولت در این مدل، در مواردی که مردم انگیزه ندارند، یا توان ندارند و یا مصلحت نیست، به فعالیت اقتصادی وارد میشود. در حقیقت ما سه ملاک برای ورود دولت به صورت یک تصدیگر در اقتصاد داریم. منظورم از دولت، تنها قوۀ اجرایی نیست؛ منظور حکومت اسلامی است که در رأس آن، رهبری قرار دارد. دولت باید همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، در کنار جذب امکانات خارج از کشور، اما بدون اینکه تکیه اقتصاد کشور بر آنها باشد، به سمت ظرفیتهای داخلی برود و آنها را مدیریت کند. در چنین شرایطی است که ما به اهداف اقتصاد مقاومتی دست پیدا خواهیم کرد.
آیا ظرفیتهایی که در خارج از کشور وجود دارند، برای مدل اقتصاد مقاومتی، تنها سرمایهها را در برمیگیرد؟ شرایط استفاده از آنها چگونه باید باشد؟
ظرفیتهایی که در خارج از کشور وجود دارد، دو بخشاند: یکی ظرفیتهای اقتصادی هستند، که اگر ما بخواهیم از آنها استفاد کنیم باید از مواضع ارزشی خودمان دست برداریم و کوتاه بیاییم. ولی بسیاری از ظرفیتها هم هستند که مشروط به این شرط نیستند و ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم؛ ظرفیتهای خارجی که در دست کشورهای غیراستکباری است و میشود از آنها استفاده کرد. به عنوان مثال از ظرفیت کشورهایی که در همسایگی ما هستند، میشود استفاده کرد. اما باز تکرار میکنم، باید حواسمان باشد که ما آن بنیان حرکت را بر ظرفیت داخلی بگذاریم.
موافقید که بخش خصوصی در کشور، در بخش اقتصادی موفق عمل نکرده است؟ با این کارنامه آیا میشود روی این بخش در اقتصاد مقاومتی حساب باز کرد؟
بخش خصوصی موفق نبوده است؛ اما مفهوم بخش خصوصی در وضعیت اقتصاد مقاومتی، با سایر وضعیتها متفاوت است. ما وقتی میگوییم بخش خصوصی، نگاه ما بیشتر یک نگاه سرمایهداری است و به همین جهت، در اقتصاد مقاومتی اصلاً اصطلاح بخش خصوصی به کار نمیبریم. میگوییم «مردم»؛ مردم فعال در صحنۀ اقتصاد. شما میگویید این مردم در بهرهبرداری از ظرفیتها موفق نبودند؛ اولاً باید دید که چرا موفق نبودند. منشأ اینکه اینها موفق نبودند، چیست؟
با چنین تعریفی، برداشت شما از این عدم موفقیت چیست؟
یکی از علل اصلی عدم موفقیت مردم در مباحث اقتصادی، این است که دولت (به معنای عام آن)، آنها را بد هدایت کرده است. ما در حقیقت بسترهای قانونی و بسترهای فرهنگی لازم را برای اینکه مردم وارد عرصه بشوند و خوب فعالیت کنند، فراهم نکردیم. ما تنگناهای زیادی در مسیر تولید داریم. من در جمعهایی شرکت میکنم که مسئولین اقتصادی ابراز میکنند که ما موانع زیادی جلوی راه تولیدکننده گذاشتهایم. بخش خصوصی، سرمایههایش را وقتی میخواهد به سمت تولید سرریز کند، میبیند که با کوهی از موانع و مشکلات مواجه است و بالاخره یک جایی از مسیر، میبُرد و سرمایهها را به سمتی و به کارهای دیگری که بسیار ساده میتواند به سودهای خوب دست پیدا کند، هدایت میکند.
این گونه است که بهبود فضای کسب و کار صورت نمیپذیرد...
به هر حال ما فکر میکنیم که بحث بهبود فضای کسب و کار، یکی از محورهای اصلی سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است. یک بخش بحث رفع موانع قانونی برای تولید و صادرات، مربوط به دولت است و یک بخش آن هم به طور اخص موضوع کلان فرهنگی است.
فکر میکنم بحث استفاده از کالای ایرانی را میفرمایید.
بله! شما فرض کنید که این کالای ایرانی تولید بشود -که همین تولید هم با هزار اما و اگر است و اگر یک آمار از بنگاههای تولیدی کشور بگیرید، متوجه میشوید که بسیاری از آنها ورشکست شدهاند و یک تعداد از آنها سینه خیز و با بیست سی درصد ظرفیت، تولید میکنند، به امید اینکه شرایط بهتر شود- فرض کنیم این بنگاهها همه با صد درصد ظرفیت هم تولید کنند و کالاهایشان را در بازار بریزند، حالا اگر تقاضا برای این تولیدات وجود نداشته باشد، بیفایده است؛ چرا که این کالاها در انبارها میماند و هزینۀ تولیدشان را هم نمیتوانند در بیاورند و دوباره به رکود برمیگردیم. بنابراین تقاضا باید برای کالاهای داخلی وجود داشته باشد؛ تقاضای داخلی ما به سمت کالاهای خارجی و به سمت حتی کالاهای قاچاق است. این یک بحث فرهنگی است که باید برای نیل به اقتصاد مقاومتی، حل بشود. حقیقتش این است که مردم، فرهنگ استفاده از کالاهای خارجی دارند؛ مثل اینکه بِرند خارجی برای مردم یک ارزش شده است و این واقعاً تأسف بار است.
به نظر شما مسجد میتواند محل و بستر این فرهنگ سازی باشد؟
اصلاً کارکرد اصلی مسجد در موضوعات فرهنگی، مواردی از این دست است. مردمی که به مسجد میآیند، به عنوان الگوی استفاده از کالای ایرانی و امام جماعت به عنوان فرهنگساز، میتوانند مسجد را به یکی از ستونهای اقتصاد مقاومتی تبدیل کنند.
تبیین مسائل اقتصاد مقاومتی در قالب نشست هایی با شرکت متخصصان اقتصادی و مردم و توجیه مردم به عنوان رکن اقتصاد مقاومتی می تواند در مسجد صورت بپذیرد، باز هم تکرار می کنم که مردمی کردن اقتصاد یعنی فعال کردن مردم در اقتصاد مقاومتی بسیار اهمیت دارد که در این روند مسجد و امام جماعت، ایفاگر نقش بسیار مهمی است.
ما کشورها و ملل دیگری مثل هند، چین و ژاپن را دیدهایم که در مرحلهای متوجه این موضوع بودند که حیات اقتصادیشان، در دستیابی به قدرت اقتصادی است و با همین درک در حمایت از کالاهای داخلی، کالاهای خارجی را تحریم کردند؛ حتی زمانی که کیفیت کالاهای داخلیشان بسیار پایین بود و قابل رقابت با کالاهای خارجی، هم نبود.
اینجا هم دلایل ما کامل است؛ چون مسئلۀ حفظ مسایل جامعۀ اسلامی و مسلمین و نظام اسلامی است. مسئله مسئلۀ نفع و سود نیست که بگوییم چون آن کیفیتش بالاتر است و قیمتاش پایینتر، پس من بروم آن را بخرم. اینها از رئوس و مواردی است که ائمۀ جماعات مساجد میتوانند از طریق آن، به تبیین موضوع اقتصاد مقاومتی و ضرورت آن بپردازند.