پنج شنبه / ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ / ۰۶:۱۲
سرویس : سیاسی و اقتصادی
کد خبر : ۲۷۸۶۴
گزارشگر : سید پویان حسین‌پور
یادداشت/حجت‌الاسلام حسین تیموری

نگاهی به منش سیاسی حضرت فاطمه زهرا (س)

مشی سیاسی فاطمه(س) مشیی آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابی و گزینش شده و مبتنی برایمان و عقیده است.

(پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵) ۰۶:۱۲

به گزارش پایگاه تخصصی مسجد ، حضرت فاطمه زهرا(س) «اولین شهیده راه ولایت» و شخصیت برجسته ای است که در بین زنان همانند مهتاب آفرینش، روشنایی عالمتابی از خود نشان داد و در کتاب وجود او «تمام حقیقت انسان» و «تمام حقیقت زن» و در یک کلام «تمام نسخه انسانیت» به خوبی مشاهده می شود؛ به گونه ای که «افتخار خاندان وحی» است و الگوی شایسته ای که امام راحل در بیان شیوای خود درباره او فرمود: «حضرت فاطمه زهرا(س) زنی بود که اگر مرد بود نبی بود؛ زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود.» و چون درباره معرفی نمونه ای کامل از انسان در جهان هستی، سخن به میان می آید، ایشان با احترام خاصی می فرماید: «همه باید به او [حضرت زهرا(س)] اقتدا کنید و کنیم، همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریم و همان طوری که او بوده است، باشید. انسانی است به تمام معنا انسان، زنی است به تمام معنا زن». اینک ماییم و فاطمیه و طریق جاوید آن بانو.

سیره سیاسی
از دیدگاه آموزه های اسلامی، انسان نسبت به سرنوشت فردی و اجتماعی خویش مسئول است و نمی تواند در رابطه با حوادث ، جریانات و واقعیت‏های پیرامون خویش بی‏تفاوت باشد. یکی از مهم ترین موضوعاتی که تأثیری عمده برسرنوشت بشریت دارد؛ رهبری و مدیریت سیاسی جامعه است که برخورد مسئولانه تمامی افراد جامعه را در قبال خود طلب می نماید و در این رابطه جنسیت مطرح نیست. و از این زاویه است که فاطمه(س) دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) سزاوارترین افراد برای مشارکت سیاسی و حضور در صحنه سیاست می باشد و علی رغم اشتغالات اجتماعی متعدد و خستگی های ناشی از کار روزانه و رسیدگی به امور خانه و سرپرستی چند کودک خردسال، خود را از سیاست دور نمی‏دارد و همچون سیاست مداری قهرمان در صحنه اجتماع حاضر می‏شود و در دفاع از حق و عدالت جان مبارک خویش را نثار می نماید.

او زندگی سیاسی و آشنائی با الفبای آن را از همان دوران خردسالی آغاز کرد و با فعالیت های سیاسی واجتماعی پدر بزرگوار خویش و مشکلات و مصائب بی شمار از نزدیک مانوس بود؛ حتی جبهه جنگ می رفت و در غزوه های متعددی همراه با پیامبر(ص) شرکت می کرد. وبعد از ازدواج و زندگی مشترک بازهم در جریان زندگی اجتماعی همگام با علی (ع) به پیش می‏رود. اما پس از وفات پیامبر فصلی جدید از زندگی را آغاز کرد که برای تحکیم پایه‏های انقلاب نوپای پیامبر اکرم(ص) و حفظ و تداوم حکومت اسلامی، دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسی عظیمی حضوری آشکار یافت. رسول گرامی اسلام درحالی چشم از جهان فرو بست که تشنگان قدرت، در کمین نشسته بودند و هنوز جنازه مبارک آن حضرت دفن نشده بود که منتظران فرصت در سقیفه جمع شدند و برخلاف دستور خداوند و فرموده پیامبر(ص) خلافت را از علی(ع) گرفته و به دیگری سپردند و با تمام قدرت و توان به صحنه سیاسی آمدند. گروهی را با تهدید و فشار مرعوب ساختند، با دسته ای از راه معامله و تقسیم قدرت کنار آمدند؛ عده ای را با حاتم بخشی با خود هماهنگ کردند و با یک کودتای خزنده، قدرت را به دست گرفتند. در آن شرایط چه کسانی و چگونه می بایست از ولایت و اهل بیت دفاع کنند؟

گویا فاطمه(س) برای دفاع از ولایت در مقطع پس از وفات پیامبر(ص) انتخاب شده است؛ زیرا مسلمانان در آن آزمایش سخت با سکوت خود راه خطا را در پیش گرفتند؛ روح حماسی و شهادت طلبی میدان های جنگ را از دست دادند و شمشیرها را غلاف کردند. به انزوا گرویدند و تنها نظاره گر حوادث تلخ شدند. و هیچ کس دیگر نمی توانست در آن شرایط در برابر تهاجمات سازمان یافته و فتنه های کور، با بصیرت و آگاهی لازم چونان فاطمه زهرا(س) یک مبارزه پیروز را آغاز و بخوبی تداوم بخشد. هر کس غیر از دختر پیامبر(ص) می شد او را شکست می دادند، هر شخصیت دیگری اگر می بود با انواع تهمت های ناروا او را به انزوا می کشاندند. هر مقاومتی اگر می شد آن را در هم می شکستند. هر دسته، گروه و لشکری را بانام اسلام و در قالب جهاد اسلامی تار و مار می کردند. اما آنان در برابر شجاعت، بصیرت و شهادت طلبی فاطمه زهرا(س) درمانده شدند و ماسک های آنان دریده شد و ماهیت پلیدشان افشا گردید.

فاطمه (س) خود را زنی مسلمان می‏دانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و تکلیف و وظیفه شرعیش را شخصاً عمل کند. بدین خاطر در روزهای آتش و خون و شکنجه پس از وفات پیامبر(ص) و در روزهائی که سیاست روز آتش زدن به در خانه و بیعت خواهی از روی زور و اعمال قدرت بود، قد علم کرد تا تکلیف دینی و سیاسی خود را نیکو به انجام رساند.

روش ها و منش سیاسی
مشی سیاسی فاطمه(س) مشیی آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابی و گزینش شده و مبتنی برایمان و عقیده است. هدف آن سعادت انسان ها و نجات از بردگی‏ها و ذلت‏ها و تضمین و فراهم آوردن مبادی ارزش‏های معقول در جامعه است. مشی سیاسی فاطمه(س) مشی اعتراض، بی اعتنائی، عدم تأیید دستگاه رهبری، مشی به محاکمه و استیضاح کشاندن رهبر و خلیفه موجود امت، مشی مظلومیت و سرانجام که فریاد به جائی نرسد، گریستن است، آن هم نه برای عقده دل خالی کردن بلکه برای بیدار کردن و هشیار ساختن اذهان به سوئی که در آنجا حقی را زنده دفن کرده‏اند. او در این سیاست که الهی است راست و با استقامت به پیش می‏رود و در آن باکی از کتک خوردن، بدن خود را به رنج افکندن ندارد. او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مکتب و خانه علی (ع) و در سایه همگامی با او آن را تقویت نموده است. برای او هدف الهی مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد. ما در تاریخ اسلام و حتی بشریت زنی را سراغ نداریم که در راه هدف الهی و اندیشه وآینده‏نگری خود تا بدین میزان به پیش رفته باشد و مصداق آیه شریفه « فاستقم کما امرت» که درباره پیامبر نازل شده است، باشد.

خطبه تاریخی‏ بانوی اسلام فاطمه زهراء(س) نمونه روشنی از روش و مشی مجاهداتی و مبارزاتی آن حضرت می باشد و بیانگر این واقعیت است که او سخنوری بلیغ و خطیبی نستوه، همتای همسرش امیر مؤمنان علی‏(ع) بود. موشکافی های فاطمه‏(س) در این خطبه در زمینه فلسفه و اسرار احکام، و تحلیل تاریخ سیاسی اسلام، و مقایسه دوران جاهلیت عرب با زندگی آنها بعد از ظهور اسلام، درس های بزرگی به رهروان راه حق می‏دهد و آن‏ها را در مبارزاتشان تعلیم و آموزش می‏بخشد. و مهم تر از همه اینکه فاطمه‏(س) با این خطبه موضع خاندان پیامبر(ص) را در برابر رژیم حاکم روشن ساخت و مبرا بودن ساحت مقدس اسلام از مظالمی که به نام اسلام انجام می‏گرفت، آشکار نمود، و اگر تنها فایده این خطابه بزرگ و پر محتوی همین بود، کافی بود! چنانکه حضرت امام خمینی(ره) می فرماید: «خطبه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مقابل حکومت و قیام امیرالمؤمنین و صبر امیرالمؤمنین و ... و فداکاری دو فرزند عزیزش ... اسلام را زنده کردند و برای ما و شما برادرهای عزیز الگو شدند ... ما هم الگوی آنها را، تبعیت از آنها را می‏پذیریم.»

فاطمه(س) آن زن سیاستمداری است که حتی از جنازه و مرگ خود ابزاری سیاسی ساخت. دستگاه خلافت حتی از مرگ فاطمه(س) وحشت داشت و این وحشت او بی مورد هم نبود. می‏ترسید فاطمه(س) موضعی اتخاذ کند که بر رسوائی آنها بیفزاید و پیش بینی آنها درست آمد. اینکه فاطمه(س) وصیت کرد: «غسّلنی فی الیل و کفّنی فی الیل وصلَّ علی و دفنی فی الیل و لا تعلن احداً »، مرا شب غسل بده، شب کفن و دفن کن، شب بر جنازه‏ام نماز بگذار و احدی را خبر مکن، خود سیاستی عظیم است و نفرت عظیم او را به دستگاه حاکمه وقت نشان می‏دهد و این است که طاغوت را می‏لرزاند. به ویژه که فاطمه(س) سفارش کرده بود، مگذار آنها که بر من ستم راندند و حق مرا گرفتند بر من نماز گذارند که آنها دشمن خدا و رسولند. و هم اصرار او که قبرش مخفی بماند خود بیان این خواسته است که نشانه‏ای از مظلومیت ابدی او در جامعه باقی باشد. او می‏خواست دشمنان دوست نما معرفی گردند، ابهام‏ها از بعضی اذهان دیر فهم زدوده شوند و دریابند که فاطمه(س) چگونه می‏اندیشید.

،،
(پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵) ۰۶:۱۲
https://news.masjed.ir/u/lxk
اظهار نظر
امتیاز را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید