شنبه / ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ / ۱۱:۲۱
سرویس : دین و اندیشه
کد خبر : ۲۷۶۸۲
گزارشگر : سید پویان حسین‌پور
به قلم امام جماعت مسجد امام حسین(ع)؛

وحدت از دیدگاه علوم عقلیه و نقلیه/وحدت از منظر فاطمه زهرا(س)

حجت الاسلام عبداللهی معتقد است، از دیدگاه عقل و نقل، وحدت یک ضرورت انکارناپذیرست. آیات و روایات و سیره پیشوایان معصوم(ع) حاکی از اهتمام ویژه دین اسلام به مساله وحدت است.

(شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۵) ۱۱:۲۱

به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی مسجد، امام خمینی(ره) وحدت را عامل قدرت و تفرقه را موجب سستی پایه دیانت تلقی کرده و وحدت جهان اسلام برای حضرت امام آرمانی بزرگ تلقی می‌شد. ایشان درد و ضعف ملت را در تفرقه می‌داند و مجد و عظمت را در وحدت و همدلی. ایشان راهکارهای مؤثری را برای تحقق هم­گرایی و همدلی امت اسلامی ارائه می‌دهند و خود نیز پای در میدان می‌نهد و به بسیاری از آن راهکارها جامه عمل می‌پوشاند. ایشان یکی از راهکارهای اساسی وحدت اسلامی را ایجاد حکومت اسلامی می‌دانست. امام خمینی در بیان مفهوم وحدت دو نکته با هم بودن و اجتماع داشتن و اعتصام در راه حق را مطرح می‌کنند و اعتقاد دارند که وحدت حقیقی بدون اعتصام به حبل خدا معنا نخواهد داشت. وحدت از دیدگاه امام دارای دامنه وسیعی است و وحدت مستضعفان یا مسلمانان در راه اهداف کلی دینی و دستیابی به کمال و رشد مطرح می‌باشد.حجت الاسلام محسن عبداللهی امام جماعت مسجد امام حسین(ع) و استاد حوزه نیز وحدت را ضرورتی انکار ناپذیر می داند و معتقد است برای داشتن وحدت ابتدا باید به مفهوم آن توجه داشت و لزوم آن را در دنیای کنونی و به لحاظ سیاسی مورد توجه قرار داد. آنچه در ادامه می آید یادداشتی است که حجت الاسلام عبداللهی در باب وحدت نوشته است.

از دیدگاه عقل و نقل، وحدت یک ضرورت انکارناپذیرست. آیات و روایات و سیره پیشوایان معصوم(ع) حاکی از اهتمام ویژه دین اسلام به مساله وحدت است.

ازدیدگاه عقل، تفرق عامل تحیرات هر قدر راهها متعدد و متفرق باشد به همان میزان انتخاب مشکل تر و قدرت تصمیم‌گیری مشکل‌تر می‌شود. همنطور که اگر کسی برای خرید شیرینی به قنادی برود و با انواع و اقسام متعدد از شیرینی جات مواجه شود قطعاً انتخاب برای او سخت تر می‌شود. وحدت عامل انتظام و انسجام، به عکس کثرت سبب هرج و مرج و تحیر می‌شود. لذا خداوند مردم را به وحدت تشویق و از افتراق نهی کرده و می‌فرماید: (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید(آل عمران- 103)).

بنابراین،لازم است ابتدا مفهوم وحدت را شناخت سپس درباره آن سخن گفت. چنانچه موضوع معین و معلوم نباشد نمی‌توان حکمی بر آن جاری کرد. همچنین اگر مفهوم وحدت شناخته و تعریف نشود، نمی‌توان وحدت را مدح یا قدح کرد.

لذا اگر مراد از وحدت این باشد که مردم با نحله‌های فکری متفاوت و اختلافات اعتقادی و  سلائق و ذوائق خاص، دارای یک فکر،یک عقیده، یک گرایش و یک سلیقه و یک بینش و باشند. آنگاهمی توان گفت چنین وحدتی فقط در عالم ذهن و تصور، ممکن و حتی ممدوح و پسندیده است و در عالم خارج، امکان وقوع ندارد.

تاکنون به ندرت دیده شده که بین دو فقیه شیعی و یا دو فیلسوف و متاله شیعی، اختلاف نباشد، اگر هم بوده شاذ و کمیاب است. لذا به هیچ وجه نمی توان اختلاف آراء و اندیشه را از اذهان اندیشمندان موحد و شیعی از بین برد.

فضلاً مراد از وحدت این نیست که بخواهیم اختلافات را از تمام مردم اعم از ملحد و موحد و یا شیعه و سنی برداریم. حتی می‌توان گفت این نوع وحدت چه بسا وحدت مذموم باشد. چون این نوعِ وحدت، راه تحقیق و تفحص و کنکاش را مسدود و آزاداندیشی را سرکوب و راه پیشرفت و توسعه عقلی، فکری و عملی را می‌بندد.

اگر مراد از وحدت این باشد که اهل سنت، شیعه و یا اهل تشیع، سنی و همه یکدست شوند، ممکن است بالذات ممدوح باشد، ولی بالعرض امکان ندارد و یا حداقل فعلاً امکان تحقق ندارد. چه بسا طرح آن باعث عکس العمل نشان دادن و  موضع گیری یکی در مقابل دیگری شود. بر این اساس، مراد از وحدت چه می تواند باشد؟

در جواب میتوان گفت: مراد از وحدت این نیست که هر کدام از پیروان مذاهب از عقایدشان دست بردارند به عبارت دیگر وحدت عقیدتی نیست. بلکه مراد از وحدت شیعه و سنی این است که وحدت سیاسی داشته باشند. اختلافات خود را به حداقل برسانند و موضع مشترکی در برابر دشمنان داشته باشند و بدانند دشمن مشترکی به نام آمریکا و ایادی آن دارند. در برابر این دشمن جبهه واحد و مشترکی تشکیل دهند. چنین وحدتی از نظر عقلی و شرعی ممدوح و پسندیده است. چنین وحدتی موجب قدرت و قوت و وان مسلمین در برابر دشمنان می‌‎شود و ضریب امنیت را در بلاد مسلمین مضاعف می کند و به تبع آن باعث پیشرفت های علمی، معنوی و اقتصادی و نظامی و غیره می‌شود.

اما این وحدت چگونه حاصل می‌شود؟ این نوع از وحدت سازوکارهای خود را دارد. این وحدت معلول علل و عواملی است:

1- یکی از عوامل وحدت این است که مسلمین حول مشترکات خود سیر کنند. لذا خداوند متعال می‌فرماید: (وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا ؛ و همگی به ریسمان خدا، چنگ زنید، و پراکنده نشوید(آل عمران-103)).

خواه این حبل، قرآن باشد یا اسلام، خواه خدا باشد یا پیامبراسلام خدا(ص).

بنابراین اولاً؛ لازم است مسلمین موضوعات مشترکه خود را پیدا کرده و آنها را تقویت و تشدید و تعمیق کنند.

دوماً؛ یکی دیگر از عوامل وحدت، شناخت و بصیرت پیداکردن به عواملی است که موجب تفرقه و تشتت و اختلاف بین مسلمین و شیعه و سنی می شود تمام منافذ اختلاف را سد نمایند به عبارت دیگر دشمن شناس باشند. همچنین بدانند دشمنان از چه راههایی قصد تخریب و لطمه زدن به وحدت را دارند لازمه دشمن شناسی این است که با آنها طرح رفاقت و دوستی نریزند به آنها اعتماد نداشته باشند.

همانطور که خدا وند می‌فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ؛ بدانید که دشمنان هرگز از مسلمانان رضایت و خشنودی ندارند مگر اینکه از کنند(ممتحنه-1)). بجای تظاهر به سبب و لعن، به علوم و فضائل آنها، تقریب آنها در نزد خداوند، منزلت آنها در نزد پیامبر(ص) و محبت رسول الله به این بزگواران بپردازند. یعنی حب را علنی و بغض را مخفی کنند، تولی را برونی و تبری را درونی کنند. البته این به آن معنا نیست که حقایق تاریخی و واقعیات کتمان شود بلکه بایستی در فضایی صمیمی و به دور از تعصبات، بحث های علمی و تاریخی داشته باشند. اصلاً طبق قاعده تعریف«الاشیاء‌باضدادها»، شما اگر فوراً بشناسانید تاریکی و ظلمت خودبخود شناخته می شود و خودبخود از ظلمت، نفرت بوجود می‌آید: (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ؛ پس به خدا و پیامبرش و این نور که نازل کرده ایم ایمان بیاورید و خدا به کارهایی که می‌کنید آگاه است (تغابن-8)) و همچنین (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ؛ خدا سرپرست کسانی است که ایمان آورده باشند، آنها را از ظلمت ها به سوی نور هدایت می کند (بقره-257)). بر این اساس چنانچه مخاطب فضائل را بشناسد، خود بخود از رذائل بیزار می‌شود.

امام عادل و برحق را بشناسد، وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً، خود بخود امام ظالم و کفر را شناخت پیدا کرد و خود بخود منزجر می‌شود.

همانطور که خداوند می فرماید: (وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ؛ و اگر سوگندهای خود را بعد از پیمانشان شکستند و در دین شما طعنه زدند، پس با پیشوایان کفر کارزار کنید که ایشان پایبند به سوگندی نیستند، شاید بوسیله این عمل دست بردارند(توبه-12)).

4- عدم اهانت به عقاید یکدیگر

5-عدم اهانت به امامان و رهبرانشان

 


(شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۵) ۱۱:۲۱
https://news.masjed.ir/u/kc9
اظهار نظر
امتیاز را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید