به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، شکاف میان نسل ها در کشور ما رو به افزایش است و هر چه جلوتر می رویم احساس نگرانی در این زمینه بیشتر می شود
تا آنجایی که کم کم در صورت عدم مدیریت صحیح، این پدیده به شکافی عمیق و
بحرانی بزرگ بین نسل ها و در نهایت اقوام تبدیل خواهد شد. آنچه در ادامه می آید یادداشتی از محمدجواد مقدمی شهیدانی کارشناس امور اجتماعی است، که به موضوع شکاف نسل ها و نشانه های آن می پردازد.
شکاف نسلی به عنوان پدیدهای فرهنگی ـ اجتماعی که از باورداشتها تا رفتار فردی و اجتماعی، مناسبات ارتباطی و سبک زندگی را در یک جامعه تحتالشعاع قرار میدهد، به مثابه یک انقلاب اجتماعی ـ فرهنگی است که از عمیقترین لایههای وجود انسانی تا روبناییترین مسائل رفتاری را تحت تأثیر خود قرار میدهد. این است که نشانهشناسی چنین پدیدهای نیز مانند خود این پدیده اجتماعی، امری پیچیده و پُراهمیت است. دربارة نشانهشناسی شکاف نسلی چند نکتة حائز اهمیت وجود دارد:
الف) نشانههای شکاف نسلی لزوماً تابع یکسری مناطها و ملاکهای مشخص نبوده، در هر جامعهای بسته به میزانِ تحققِ شکاف نسلی و نیز زمینهها و لوازمِ محیطیِ خاصِ این پدیده در آن جامعه خاص، باید به نشانهشناسی شکاف نسلی در آن جامعه پرداخت. یعنی نشانهشناسیِ شکاف نسلی تابعی از مختصاتِ محیطی و مناسباتِ فرهنگی ـ اجتماعیِ خاص هر جامعه است و نمیتوان با الگوها و ملاکهای کلیشهای ادعای نشانهیابی شکاف نسلی داشت.
ب) اندیشه در نشانهشناسیِ بومیِ شکاف نسلی، مبنای عملِ اندیشهوران و مصلحان اجتماعی، مسئولان سیاسی، فعالانِ فرهنگی و آحادِ جامعه در ماهیتشناسی و تحلیلِ شکاف نسلی است و از این حیث یک ضرورت اجتماعی تلقی میشود. چه اینکه هر اقدامِ آگاهانه سلبی یا ایجابی در تناسب با این پدیده، تابع شناخت دقیقی از ماهیت آن است که این شناخت در مرحله نشانهشناسی تحقق مییابد.
ج) نشانهشناسی راهنمودی به ماهیتشناسی شکاف نسلی است و شناخت نشانهها ما را به ماهیت و واقعیتِ این پدیده اجتماعی و تبیین ابعاد آن رهنمون میسازد؛ ولی بین نشانهها و شکاف نسلی تلازم قطعی ـ رابطه عِلّی و معلولی ـ برقرار نیست؛ لذا همیشه نمیتوان با بروز برخی از نشانهها، حکم به وقوع قطعی شکاف نسلی در یک جامعه داد. گرچه در صورتی که چنین پدیدهای رخ داده باشد، کشف نشانهها امری ممکن، ضروری و کاربردی است.
د) نوعِ نگاه به پدیده «شکاف نسلها» و تعریف ما از آن، در امکانسنجی وقوعی، اثبات یا نفیِ تحقق اجتماعی، ابعاد، میزان، ملاکها و نشانهها، تفاوت ایجاد میکند. پیش از پژوهش میدانی به منظور کشف نشانههای شکاف نسلی، باید منطقِ پژوهش در چنین پدیدهای و ملاک تعریف آن مشخص شود.
با توجه به این مطالب، گرچه نشانههای پدیده شکاف نسلی در این مقال مختصر نمیگنجد و شامل موارد متعددی است، برخی از شاخصها و نشانههای شکاف نسلی را به اختصار از نظر میگذرانیم.
1. تغییر در ادبیات رایج و صنفی شدنِ نوعِ واژهگزینی و استفاده از نشانههای زبانی
یکی از روبناییترین نشانهها را باید در ساحت ادبیات گفتاری و ارتباطی جُست. در برخی کشورهای غربی یکی از مشخصههای برخی مکاتب فکری، تیپ، زبان و ادبیات خاص است؛ یعنی نوعی اراده و اختیار در بروز اعتراضات مدنی و تغییرات عدیده اجتماعی، ادبیات و زبان است. این مسأله در سایر کشورها مانند ایران نیز گاه با ریشه تقلید از غرب و گاه به طور قهری، قابل مشاهده است و از این حیث، گاهی نوعِ برقراری ارتباط گفتاری بین یک نسل را میتوان نشانهای از مفاهمه مشترک بیننسلی و نیز اعتراض، فاصله و بلکه گسست با نسل پیشین انگاشت.
2. تغییر در مناسبات ارتباطی و تعاملات اجتماعی
با تغییر نوع نگرش و ارزشهای یک نسل، نحوه تعاملات اجتماعی جامعه نیز دستخوش تغییرات بنیادین خواهد شد. تغییر در نوع نگاه به جایگاه افراد ـ مثلاً رتبه و جایگاه بستگان یا دوستان یا همکاران ـ میتواند میزان و نحوه ارتباطات اجتماعی را متأثر سازد؛ به نوعی که گاه مثلاً در یک نسل، خانواده در درجه اول اهمیت ارتباطی است؛ ولی در برهه و نسلی دیگر، گروهِ همسالان یا همکاران چنین جایگاهی دارند. یا مثلاً در یک نسل، ارتباط بیضابطه با جنسِ مخالف یک ناهنجاری اخلاقی و یک ضد ارزش تلقی میشود؛ ولی در نسل دیگر یک فرصت برای شناخت و مقدمهای برای انتخاب و زندگیِ بهتر و از این حیث اقدامی است ارزشی!
3. نقد انکارآمیزِ انگارههای ارزشی نسل پیشین
تحتالشعاع قرار گرفتن مناسک مذهبی و اعتقادات دینی و برهم خوردن نظام ارزشی حاکم بر فرهنگ عمومی جامعه، مقایسه آموزههای فرهنگی ـ ارزشی نسل گذشته با آموزههای مکاتب و ادیان و آیینهای دیگر و به چالش کشیدن برخی از ضروریات ارزشی و دینی، ظهور اندیشههای دینی و شکلگیری نظام نوپدیدِ ارزشی در میان نسل جدید، یکی دیگر از مشخصههای روشن شکاف نسلی است.
4. عدم درک متقابل و تفاهم طرفینی بین دو نسل
اگر در یک نسل از جامعه چنین مسألهای پیدا شود، نمودی از «شکافِ دروننسلی» است؛ ولی اگر چنین پدیدهای در سطحی عمیقتر و گستردهتر بین دو نسل از یک جامعه مشاهده شود، نشانهای از شکاف نسلی است. گفتنی آنکه این عدم درک متقابل اگر حاصل ضرورتهای تغییرات طبیعی و تاریخی یک جامعه باشد، نمیتواند و نباید نشانهای از شکاف نسلی تلقی گردد.
5. نقدِ سنتهای اجتماعی ـ تاریخی و گرایش عمیق به لوازم فکری و رفتاریِ مدرنیته
سنتی انگاشتنِ ارزشهای فرهنگیِ نسل پیشین و نیز گرایشِ عمیق و اعتقاد راسخ به همة آموزههای عصر مدرن و التزام به لوازمِ مدرنیته، یکی دیگر از نشانههای شکاف نسلی است.
مرا کشف کنید