شنبه / ۱۸ دی ۱۳۹۵ / ۰۹:۳۶
سرویس : دین و اندیشه
کد خبر : ۲۷۴۸۴
گزارشگر : سید پویان حسین‌پور
مقاله / زینب بیشه

طلوع آفتاب به افق سامرا

هرچند چالش های فراوانی در ارتباط گیری شیعیان با امام زمانشان وجود داشت، اما از آنجا که هرگز نور آفتاب در پشت ابر باقی نمی ماند، شیعیان و محبین حضرت همواره از الطاف ایشان بهره جسته و به طرق گوناگون شامل کرامات و عطایای امام می شدند.

(شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۵) ۰۹:۳۶

پایگاه تخصصی مسجد / زینب بیشه؛ امام حسن عسکری (ع) یازدهمین امام شیعیان و جوانترین آنهاست. زندگی ایشان مانند ده امام پیش از خود مملو از عبرت ها و درس های بزرگی است که نقل آنها می تواند شناخت بیشتری از این امام مظلوم به ما بدهد. در عین حال عصر ایشان از جهات متعددی تفاوت هایی با سایر ائمه علیهم السلام دارد. از جمله ی این تفاوت ها، محدودیت بی سابقه ای است که در آن دوران برای امام اعمال می گردد.  علی رغم این نکته شاهد صحنه های تحسین برانگیزی از زندگی ایشان هستیم. در واقع زندگی این امام پلی میان سایر اهل بیت و واقعه ی غیبت می باشد. چرا که سبک زندگی ایشان تا حدود زیادی به غیبت نزدیک گشته است.

ویژگی های فردی امام حسن عسکری(ع)

هریک از ائمه به صفتی خاص معروف بودند که بیشتر در ایشان ظهور داشته است. وجود مقدس امام حسن عسکری به جلالت و هیبت و رواء [1] معروف بودند. به نحوی که هرکس با ایشان روبه رو می شد، حتی پیش از آنکه از علم و دانش ایشان چیزی بفهمد به شدت تحت تاثیر قرار می گرفت. دشمنان  حضرت نیز در برخورد با ایشان قدرت خود را از دست داده و علی رغم اینکه ایشان اسیر آنها بودند، در برابرشان تواضع می کردند. در این زمینه به حکایت احمد بن عبیدالله بن خانق پسر وزیر معتمد عباسی اشاره می کنیم. وی می گوید روزی دیدم مردی به نزد پدرم آمده و درباریان او را با القاب و کنیه های بسیار گران مایه یاد می کنند. سپس دیدم مردی گندمگون با جلال و ابهت خاصی بر پدرم وارد شد و پدرم او را بسیار اکرام نمود. و در جایگاه خود او را نشانید. در حالی که مدام به او توجه می نمود و در خلال سخنانش به وی می گفت قربانت گردم...شب هنگام به نزد پدر رفته و از مقام و جایگاه آن مرد سوال کردم. پس از ساعتی سکوت، گفت:پسر جان! اگر مقام رهبری از خلفاء بنی عباس جدا گردد، هیچکس از بنی هاشم، مانند او (امام حسن عسکری) به خاطر کمالاتی که دارد شایسته و بایسته مقام رهبری نیست.

احمد بن عبید الله بن خاقان می گوید: من در مورد امام حسن عسکری (ع) بیشتر حساس و ناراحت شدم، از آن پس همواره با کنجکاوی خاصی درباره او از قضات، نویسندگان، ارتشیان، بنی هاشم و... سؤال می کردم، همه و همه او را در نهایت بزرگی و عظمت و کمال، یاد می کردند.[2]

 

کرامتی از امام حسن عسکری(ع)

ایشان در روز جمعه هشتم ربیع الثانی سال دویست و سی هجری در شهر مدینه به دنیا آمدند.[3] البته به دلیل نزدیک بودن به عصر غیبت و حساسیت زیاد خلفا در این برهه از تاریخ، ایشان و پدرشان در پایگاه نظامی - یعنی  شهر سامرا زندگی می کردند. با استقرار امام در این مرکز  ملاقات شیعیان بسیار سخت صورت می گرفت. مانند ملاقات شخصی از مردم حلوان که به یکی از علویون برای هدایت او به منزل امام پنجاه دینار که مبلغ بسیار زیادی در آن زمان محسوب می شد - را می پردازد.[4]

هرچند چالش های فراوانی در ارتباط گیری شیعیان با امام زمانشان وجود داشت، اما از آنجا که هرگز نور آفتاب در پشت ابر باقی نمی ماند، شیعیان و محبین حضرت همواره از الطاف ایشان بهره جسته و به طرق گوناگون شامل کرامات و عطایای امام می شدند. از کرامت ایشان ذکر همین حکایت بس است که روزی امام با یکی از یارانشان در صحرا حرکت می کردند. ابوهاشم جعفری در راه به بدهی سنگین خود می اندیشید و به دنبال چاره ای برای رهایی از این وضعیت بود. از آنجا که کریم آن است که پیش از سوال ببخشد امام بدون اینکه رویش را به سمت وی بگرداند، عصای خود را از بالای اسب بر زمین می کشد. رو به ابوجعفر می فرماید:  اى ابوهاشم ! پیاده شو و آن را بردار و ضمنا مواظب باش که این جریان را براى کسى بازگو نکنى. ابوهاشم پس از برداشتن آن شِمش طلا، این بار با خود به هزینه ی زندگی اهل و عیالش می اندیشد. دوباره امام همان کار را تکرار نموده می فرماید: اى ابوهاشم ! آن را بردار و این اسرار را به کسى نگو. این بار قطعه ای نقره از زمین می یابد. ابوهاشم پس از فروش آنها هم قرض خود را ادا می نماید و هم هزینه ی خانواده اش تامین می گردد. [5]

از این حکایت دو درس می توان گرفت. اول اینکه با توجه به شرایط سخت و محدودیت های شدید اعمال شده بر شیعیان امام همواره احوالات آنان را زیر نظر داشته و با این حرکت به ایشان ثابت می نماید هیچ مشکل و مسئله ای از چشم ما دور نمی ماند.

درس دوم نیز آن است که امام حسن عسکری (ع) هرگز از راه کرامت و اعجاز، زیاده خواهی هیچ فردی را تامین نکرده و به او دقیقا به میزان نیازش عطا می کند. و این نشان دهنده ی نگاه تربیتی امام در پس انفاق و احسان های بی شمار ایشان است.

فضایل مادر امام حسن عسکری(ع)

بی تردید نخستین عنصر تأثیر گذار و تأثیرپذیر در زندگی انسان ها، مادر بوده و ارتباط عاطفی و تربیتی «فرزند و مادر» از استحکام بیشتر و بهتری برخوردار است. امام حسن عسکری(ع) از زنی فاضل و دانا به نام حدیث یا سوسن یا سلیل به دنیا آمدند. سوسن علیهاالسلام به جهت ویژگی های اخلاقی، به مرحله ای از شایستگی رسید که به خانه امام هادی علیه السلام راه پیدا کرد. شاید بتوان گفت که وی در دوره امامت امام جواد علیه السلام توفیق اقامت در مدینه را پیدا کرده و سرانجام دست تقدیر، او را به همسری امام دهم علیه السلام مفتخر ساخت. [6] وی که سالیان سال به عنوان کنیز شناخته می شد، پس از ازدواج با رهبر جهان اسلام و تشیّع، زندگی دوباره و تابناکی را آغاز کرد که هر بانویی لیاقت آن را نداشت. وی بهترین همسر امام علیه السلام بوده.[7] و نسل امامت از دامن پاک و مطهّرش ادامه پیدا می کند.

زمانی که سلیل ـ مادر امام عسکری علیه السلام ـ به محضر امام هادی علیه السلام رسید، آن حضرت (در ستایش و مدح او) فرمود: سلیل، از بدی ها، پلیدی ها، زشتی ها، ناپاکی ها و آلودگی ها، پاک و عاری است .امام هادی علیه السلام در ادامه چنین بشارت داد: به زودی خداوند (از دامن و نسل سلیل) حجّت الهی بر خلق خود (مهدی موعود علیه السلام ) را موهبت و عطا می کند. او زمین را از عدل و داد پر می نماید، همان طور که از جور و ستم پرشده باشد.[8]

در باب بصیرت و فضیلت این بانوی خردمند همین کافی است که در ابتدای شهادت امام حسن عسکری(ع) ایشان ملجأ شیعه بودند. هنوز مدّت زمانی از شهادت امام عسکری علیه السلام نگذشته بود که این خبر به مردم مدینه رسید و بنی هاشم و شیعیان در شهادت امام خود، سوگوار شده و مصیبت وارده را به مادر آن حضرت تعزیت گفتند. امّ ابی محمّد برای زیارت قبر مطهّر فرزندش و خاموش کردن فتنه هایی که به وجود آمده بود، فوراً همراه عدّه ای از شیعیان به جانب عراق رهسپار شد. وی بعد از رسیدن به سامرّا و شنیدن تمام وقایع و مشاهده عملکرد منفی جعفر یعنی جا زدن خود به عنوان امام بعدی و تصاحب تمامی اموال امام حسن عسکری(ع) - ، در یک اقدام شجاعانه اعلام نمود که: «من، وصیّ پسرم حسن بن علی هستم و به عنوان وارث، می خواهم حقّم را بگیرم.» جعفرکذاب برادر امام،  و پیروانش برای باطل کردن این ادّعا، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند، متقابلاً آن بانوی خردمند و شجاع هم برای اثبات حقّ خود، مدارک کتبی و شفاهی را به دادگاه تقدیم کرده و در نتیجه، قاضی القضات پایتخت نیز به نفع وی حکم صادر نمود.[9] با ورود ایشان به سامرّا، نور امید در دل های شیعیان پرفروغ تر شده و فضای ابهام آلود و خفقان نیز آرام، آرام، به وضعیّت عادی برمی گشت.

همچنین در روایتی از احمد بن ابراهیم نقل شده است که در مکالمه ای که با حکیمه خاتون عمه ی امام حسن عسکری(ع) داشتند از ایشان می پرسد که شیعیان در غیاب امام زمان به چه کسی باید پناه ببرند؟ حکیمه خاتون نیز در پاسخ به او می گوید به جده ایشان پس از تولد حضرت مهدی چنین لقب یافتند - پناه ببرید. امام حسین نیز وصی خود را در ظاهر حضرت زینب قرار دادند. در حالی که حضرت زینب علیهاالسلام هر آنچه امام سجّاد علیه السلام از علم الهی بیان می فرمود، انجام می داد و گفتار و رفتار وی، مستند به دانش حضرت بود و فلسفه این کار، حفاظت از وجود مقدّس امام سجّاد علیه السلام بود.[10]

منابع:

 [1] - به معنی حسن نظر.

[2] - شیخ مفید. الارشاد. ص 338.

[3] -  کلینی. اصول کافی. 1381. ج 1 . ص 503.

[4] - علی بن عیسی الاربلی. کشف الغمه. 1381. ص 216.

[5] - ارشاد، ج 2، ص 315.

[6] - زنان مردآفرین تاریخ، محمد محمدی اشتهاردی، ص 185.

[7] - گویا امام(ع) جز سوسن، همسری نداشت.

[8] - اثبات الوصیّة، مسعودی، ص 236.

[9]  - بحارالانوار، ج 50، ص 331.

[10] - بحارالانوار، ج 46، ص 19 و 20.

 

(شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۵) ۰۹:۳۶
https://news.masjed.ir/u/m48
اظهار نظر
امتیاز را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید