به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی مسجد، کتاب «پیام پیامبر» به قلم آیت الله سید محمد تقی حکیم در باب سیره پیامبر اسلام(ص) نوشته شده است و در سه بخش به زندگی و شخصیت معنوی حضرت محمد(ص) پرداخته است.
آیت الله سید محمد تقی حکیم درباره کتاب خود گفته است؛ این کتاب یکی از دوره کتاب‌هایی است که در شرح پاره‌ای از سخنان پیامبر(ص) و امامان تألیف کرده‌ام. در کتاب حاضر تعدادی از کلمات پیامبر اسلام ترجمه و تا حدودی منظور آن حضرت روشن شده است.
این کتاب به سه بخش تقسیم شده است:
بخش اول: مختصری از زندگی پیامبر اکرم(ص) با عنوان «زندگینامه پیامبر(ص)».
بخش دوم: صفات برجسته و اخلاق ستوده پیامبر با عنوان «مزایای اخلاقی پیامبر(ص)».
بخش سوم: تفسیر پاره‌ای از کلمات پیامبر(ص) به نام « گفتار پیامبر(ص)».
فراز‌هایی از کتاب پیام پیامبر(ص)
تواضع
پیامبر(ح) با آن منصب عالی و مرتبه بلندش از هه مردم متواضع تر بود.
ابی امامه نقل می کند که پیامبر خدا بر ما وارد شد درحالیکه بر عصا تکیه داشت. ما به احترام حضرتش به پا ایستادیم. پیامبر (ص) فرمود: ((بلند نشوید همچنان که اقوام غیر عرب، یکدیگر را تعظیم می کنند)).
انس نقل می کند که در نظر مردم، شخصی محبوبتر از پیامبر نبود. هر وقت آن حضرت را می دیدند بلند نمی‌شدند، زیرا می‌دانستند پیامبر این عمل را دوست ندارد. وقتی که در مجلسی وارد می‌شد، پایین مجلس را برای نشستن بر می‌گزید. روی زمین می‌نشست، روی زمین غذا می‌خورد و می‌گفت که بنده‌ای هستم، مانند بندگان دیگر،[مانند آنها]می‌خورم و می نشینم.
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر از هنگام بعثت تا رحلتش، به منظور تواضع در برابر خداوند متعال، هنگام غذا خوردن تکیه نمی‌داد، به دست خود به سائل کمک می‌کرد، وقتی بر چارپایی سوار بود، غلام خود یا دیگری را ردیف خود می‌نشانید. گاهی بر اسب یا اشتر یا هر مرکب دیگری که فراهم بود، سوار می‌شد. در جنگ بنی قریظه نیز بر الاغی که لگام و جلش از لیف خرما بود سوار می‌شد...
شجاعت
شجاعت پیامبر اکرم(ص) بر همگان واضح است. در لحظات حساس و خطرناکی که دلیران را ترس فرا گرفته بود و جبهه جنگ را ترک می‌کردند، پیامبر(ص) همچنان استوار می‌ماند و روی بر نگرداند.
مردی از براء که یکی از اصحاب پیامبر بود، پرسید: ((شما در جنگ حنین از اطراف پیامبر فرار کردید؟)) براء گفت: ((آری)). ولی پیامبر در آن موقعیت خطیر ثابت‌قدم ماند، آن حضرت را دیدم که بر شتر سفید رنگش که ابوسفیان پسر حرث، لگام آن را گرفته بود، سوار بود و می گفت:
«اَنَا النَّبِی لاکذِبْ . اَنَا ابْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبْ». من پیامبرم و در این مساله دروغی نیست. من پسر عبدالمطلب هستم.
به گزارش پایگاه تخصصی مسجد کتاب «پیام پیامبر» در سال 1377 توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی تهران منتشر شده و این کتاب تا کنون ده بار تجدید چاپ شده است.