دوشنبه / ۲۴ آبان ۱۳۹۵ / ۱۱:۰۷
سرویس : سیاسی و اقتصادی
کد خبر : ۲۷۱۴۴
گزارشگر : سید پویان حسین‌پور
جستاری در آثار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی پیاده‌روی اربعین حسینی

از چهل تا بی نهایت

از جمله شیعی‌ترین ایّام تاریخیِ سال، روز اربعین شهادت امام حسین(ع) است. روزی که بنا به دلایل زیادی، همواره مورد احترام ویژۀ جوامع شیعی تاریخ اسلام بوده است. از حیث فردی، دلایل زیادی متوجه اهمیت و ارزش این موضوع است.

(دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵) ۱۱:۰۷

پایگاه تخصصی مسجد: اربعین حسینی در شرایط سیاسی و اجتماعی منطقه، یک پدیده مؤلف است و از بطن آن، می‌توان گفتمان‌های مختلفی از جمله گفتمان ظهور و گفتمان تقریب را استخراج کرد؛ فرصتی تاریخی که با تدقیق در آن، می‌توان سیر جدیدی در تاریخ فرهنگی جوامع اسلامی منطقه ایجاد کرد. برای ایجاد چنین بسترهایی، ارائه تحلیل‌ها و بررسی‌های علمی و عقیدتی، ضرورتی بی‌بدیل است که سرفصل‌هایی از این تحلیل‌ها در یادداشت پیش‌رو به قلم مهدی رزاقی طالقانی مؤلف و پژوهشگر تاریخ، به رشته تحریر درآمده است.

 

موهبت یک مناسبت

از خصلت‌های ایام مهم و مناسبت‌دار تاریخ اسلام در طول قرون گذشته، ایجاد ظرفیت‌های بالقوه‌ای است که توسط مردم هر عصر و هر جامعه و هر منطقۀ جغرافیایی، به نوعی بالفعل می‌شود. فاصلۀ میان ۱۲ ربیع الأول -ولادت بیامبر اکرم(ص) بنابر روایات اهل‌سنت- تا ۱۷ ربیع الأول -تاریخ ولادت ایشان بنابر روایات شیعی- به عنوان «هفتۀ وحدت» معرفی می‌شود و این بالفعل شدنِ مقدس، دقیقاً در عصری رخ می‌دهد که امت بزرگ اسلامی، نیازمند وحدت بیش از پیش است. چنین فرآیندی در مکتب شیعه، جوشان‌تر از سایر مذاهب اسلامی است و پتانسیل تحلیل وقایع و مناسبت‌های اسلامی -به نحوی خاص- توسط عامۀ مردم، علما و حکومت‌های شیعی، مورد استناد و استفاده‌های بدیع قرار گرفته است.

 

چرا اربعین؟

از جمله شیعی‌ترین ایّام تاریخیِ سال، روز اربعین شهادت امام حسین(ع) است. روزی که بنا به دلایل زیادی، همواره مورد احترام ویژۀ جوامع شیعی تاریخ اسلام بوده است. از حیث فردی، دلایل زیادی متوجه اهمیت و ارزش این موضوع است.(1) از جمله امام صادق(ع) در روایتی، به بیان گریۀ موجودات عالم بر سالار شهیدان پرداخته و به زراره می‌فرماید: «یا زرارة! ان السماء بکت علی الحسین علیه السلام اربعین صباحا بالدم وان الارض بکت اربعین صباحا بالسواد و ان الشمس بکت اربعین صباحا بالکسوف والحمرة [...] وان الملائکة بکت اربعین صباحا علی الحسین علیه السلام»(2)؛ ای زراره! آسمان چهل روز بر حسین(ع) خون گریه کرد، و زمین چهل روز برای عزای آن حضرت گریست به تیره و تار شدن، و خورشید با کسوف و سرخی خود چهل روز گریست، و ملائکه الهی برای آن حضرت چهل روز گریستند.

گویا چهل روزِ پس از شهادت حضرت امام حسین(ع)، دوره‌ای در مدرسۀ عاشورا و برای تکامل اندیشه و احساس دینی است که هر ساله می‌تواند یاریگر اهالی ایمان و معرفت در یافتن مسیر چگونه زیستن و حتی چگونه مردن باشد.

همان طور که در فرازی از زیارت اربعین می‌خوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ [....] فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ»(3)؛ گواهى می‌دهم که حسین ولىّ تو و فرزند ولىّ تو، و فرزند برگزیدۀ تو است. حسینى که در دعوتش جای عذرى باقى نگذاشت و از خیرخواهى دریغ نورزید، و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند. درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهرۀ واقعى خود را به فرومایه‌تر و پست‌تر چیز فروختند، و آخرتشان را به کمترین بها به گردونۀ فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند.

 

جابر بن عبدالله انصاری، اولین زائر پیادۀ کربلا

اربعین از وجه فردی، بازخوانی واقعۀ عاشورا و بازخوانی یک زندگی طراز است؛ اما این فرصت و زمینۀ رشد و تعمق فردی، باید بر بستر تاریخ امتداد یابد و چنین امتدادی، نیازمند فُرم و حرکت نمادینی مقدس است که در دو مرحله صورت می‌پذیرد: اولین مرحله را جابر بن عبدالله انصاری انجام داد، که چند روز پس از رسیدن خبر شهادت امام، به همراه شاگردش «عطیفه عوفی»، بارِ سفر به سوی کربلا را بست و پیری و دوری راه و سبوعیت سفّاکانی چون یزید و ابن‌زیاد، مانع او از این سفر نشد. شیخ طوسی، جابر را اولین زائر پیادۀ امام حسین(ع) و روز ورود او را به کربلا، بیستم صفر همان سال، یعنی اربعین شهادت امام حسین(ع) دانسته است.(4)

این زیارت -که با پای پیاده رفتنِ آن «موضوعیت» دارد- و این سنت و فُرم دینی حسنه را، ائمۀ اطهار با توصیه‌هایشان تثبیت کردند و تحکیم بخشیدند. از امام صادق(ع) نقل شده است که به یکی از دوستان خود می‌فرماید: «قبر حسین(ع) را زیارت کن و ترک مکن. پرسیدم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند، چیست؟ حضرت فرمود: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمی‌دارد، یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می‌‏فرماید و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد.»(5)

منابع دیگری نیز به حضور کاروان اسرای اهل‌بیت، در روز اربعین بر مزار امام حسین(ع) اشاره کرده‌اند(6) که می‌تواند دلیل دیگری بر مرحلۀ دوم تلاش برای تثبیت این حرکت نمادین مقدس در مکتب شیعه و توسط اهل‌بیت داشته باشد.

حرکت سیدالشهداء، یک حرکت اجتماعی و سیاسی بود که یکی از اهداف آن، باز نشر اندیشۀ اصیل اسلامی -که در بوتۀ انحراف  و غفلت، رو به فراموشی می‌رفت- بود. برای زنده نگاه داشتن این قلب تپندۀ تاریخ اسلام نیز، نمادسازی پیاده‌روی اربعین، به صورت اجتماعی و سیاسی جلوه می‌یافت و از همین حیث، ائمه بر انجام آن اصرار می‌ورزیدند، که بعدها بر اثر خفقان و فشار بر شیعیانِ زوار امام حسین در دورۀ عباسیان، این سنت کم و بیش به صورت مخفیانه انجام می‌پذیرد و رو به فراموشی می‌رود.

 

خدا، حافظِ سنت‌های دینی است

سنت‌ها و مناسک دینی اصیل، در طول تاریخ اسلام سختی‌هایی را گذرانده است؛ اما همواره به اذن و خواست خداوند و وجود امام عصر(عج) و البته پایمردی علما، به حیات خود ادامه داده است. پیاده‌روی اربعین نیز از این جمله است. در کتب تاریخی نقل شده است که مراسم پیاده‌روی، در عصر مرجعیت شیخ مرتضی انصاری (1214- 1298 ق.) با شکوه تمام رواج داشت، در حالی که پس از وی، این عمل، کم ارزش و متعلق به طبقۀ فقرا و نیازمندان معرفی شد. میرزا حسین نوری (۱۲۵۴-۱۳۲۰ ق.) این مراسم را در میان مردم رونق بخشید. مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی که از نزدیک شاهد تلاش استادش بوده است، می‌نویسد: «استاد ما چون وضع را بدین منوال دید، به این شیوۀ خداپسندانه (پیاده‌روی اربعین) همت گماشت. [...] در سال‌های بعد، رغبت مردم و صالحان به این موضوع بیشتر شد و دیگر عار محسوب نمی‌شد؛ به طوری که در برخی سال‌ها، تعداد چادرها و خیمه‌های راه پیمایان، به سی عدد می‌رسید و هر چادر، به بیست تا سی نفر تعلق داشت و به این ترتیب، این سنت حسنه، دوباره مرسوم شد و رونق گرفت».(7)

پس از او، این سنت جانی دوباره یافت و از میرزا جواد آقا ملکی تبریزی تا امام موسی صدر، به این سنت اهتمام ورزیدند. سنت پیاده‌روی اربعین در سال‌های اخیر اما، بیش از هر زمان دیگری، کارکرد اجتماعی خود را نشان داده است. در زمانی که داعش -انحراف بزرگ جوامع اسلامی- تا به نزدیکی کربلا می‌رسد، آل‌سعود در عربستان، شهر مکه و مدینه و سنت حج را به سمت و سوی یک نماد منفعل و بی‌خاصیت از دین می‌کشاند و قبلۀ اول مسلمین کماکان بر روی مسلمانان بسته است، دقیقاً در چنین زمانی، ظرفیت بالقوۀ اربعین به خیزشی اجتماعی و سیاسی بدل می‌شود، به نحوی که قلوب شیعیان، از پیش از محرم در تپش حضور در کربلا، بی‌تاب می‌شود.

 

آثار جنبش اجتماعی اربعین

 1. تأثیرات فرهنگی

الف. خط جدایی با انحراف داعشی

در حالی که توسط رسانه‌های دنیا، تصویر هراسناکی از اسلام و کشتار بی‌امان گروه‌های داعشی در سوریه، عراق، لیبی، افغانستان و... لحظه به لحظه مخابره می‌شود، ناگهان رستاخیز اربعین، در همان قاب جعبۀ جادویی، تصویر اسلامی را نشان می‌دهد که مِهر را در عین بغض تاریخی خود دارد و اشک و چشمِ خونبار را در کنار والاترین صفات اخلاقی ترکیب می‌کند. تصویری که مسلمانی، کفش برادر دینی خود را واکس می‌زند، برای او غذا مهیا می‌کند و در عین تفاوت رنگ پوست و زادگاه و...، به او احترام می‌گذارد و یک هفته در خاک وطنش، از او پذیرایی می‌کند. این تصویر، خط بطلانی است بر اسلام هراسی.

ب. بازیابی اعتماد به نفس امت اسلامی

در میانۀ عصر اشغال قبلۀ اول و دوم مسلمین، در همهمۀ فاجعه‌بارترین حج تاریخ، در اسفناک‌ترین روزهای ظهور فرقه‌های انحرافی -حتی برای اهل‌سنت- راه‌پیمایی بیست ملیونی اربعین، ارمغانی عزت بخش به شمار می‌رود که غرور امت اسلام را حفظ کرده است.

ج. بازیابی هویت شیعی

هیچ کجا مثل زیارت اربعین، هویت شیعه بودن و حسینی بودن به انسان دست نمی‌دهد؛ همان طور که یک مسلمان تا حج نرود، هویت مسلمانی خود را دقیق نمی‌تواند تجربه و لمس کند. وقتی انسان در این میعادگاه بزرگ قرار می‌گیرد، درک هویت شیعی و حسینی، برای شیعیان سهل می‌شود.

 

 2. تأثیرات سیاسی

الف. قدرت روانی در بازداردگی داعش

در روزهایی که قدرت تبلیغاتی-روانی گروه‌های تروریستی، بیش از حضور نظامی آنها در حال تخریب شهرهای عراق بود، راه‌پیمایی اربعین، کوس هیچ و پوچی هیمنۀ تروریست را در دنیای اسلام، شکست و از همان روزها بود که پیشروی این گروه‌ها در خاک عراق و سوریه، متوقف شد و سال به سال، عقب نشینی آنها بیشتر و بیشتر گشت.

ب. اثبات عملی مرکزیت و وثوق ایران به عنوان مرکز جهان اسلام

نظام جمهوری اسلامی، در روزهایی که ترکیه از برقراری امنیت در فرودگاه استانبول عاجز و عربستان از برقراری امنیت حجِ سه ملیونی مستأصل شده و نظام سیاسی عراق در بغداد محبوس و هفتاد درصد این کشور از دست رفته بود، ایران با برگزاری راه‌پیمایی اربعین، آن هم در در یک کشور دیگر، نام خود را به عنوان قدرت قابل اعتماد و بزرگ دنیای اسلام معرفی کرد، که می‌تواند الگوی یک حکومت مردمیِ اسلامی باشد.

ج. جنگ زدایی از دنیای اسلام

هرچند تهدیدات نظامی امریکا و کشورهای غربی نسبت به ایران، بیشتر در حد یک تهدید روانی است، اما با پذیرش آن و با در نظر گرفتن پیوند و استقبال و هم‌دستی حکام عرب با آمریکایی‌ها، به طور قطع پای دیگر کشورهای مسلمان نیز به این جنگ باز می‌شد و هزینۀ این جنگ را امت اسلامی باید پرداخت می‌کرد، که اتفاق خوبی به شمار نمی‌آمد و نمی‌آید. همایش اربعین به عنوان قدرت‌نمایی خط مقاومت شیعیان، این احتمال را نیز زدود.

 

 3. تأثیرات اجتماعی

الف. ایجاد مشارکت دینی- اجتماعی در طبقات ضعیف جامعه

با توجه به اینکه در دوره‌هایی، پیاده‌روی و زیارت، سنتی با ارزش دینی نسبتاً پایین و متعلق به طبقات ضعیف جامعه به شمار می‌رفت، با فعالیت تبلیغاتی و روشنگری‌هایی که طی سال‌های اخیر صورت پذیرفته، ارزش‌های دینی سنت حسنۀ پیاده‌روی اربعین، آشکار شده است و از آن سو، با توجه به جنس پذیرایی برادران مسلمان عراقی، این سفر به نوعی از مناسک دینی بدل شده که هزینۀ زیادی در بر ندارد و طبقات مستضعف اجتماعی هم، در آن مشارکت دارند و از این حیث، اخلاص و کارکرد اجتماعی دینی فراوانی دارد.

ب. حساسیت‌زدایی از معضل تاریخی تقابل عرب و عجم، ایرانی و عراقی

گفتیم که جنس خدمتگزاری اعراب عراق از زائران امام حسین(ع)، به نوعی یک فرصت همنشینی دینی را برای این دو طیف مسلمان به وجود آورده تا بددلی تاریخی خود را -که در جنگ ایران و عراق با شیطنت دیگران افزایش یافته بود- زیر سایۀ امام حسین از میان بردارند.

ج. جهانی شدن شعائر اجتماعی- سیاسی شیعه

با تمرکز رسانه‌های جهانی بر روی ریزترین حرکات شیعیان در بزرگ‌ترین تجمع شیعیان حول حماسۀ اباعبدالله(ع)، شیعه پنجره‌ای به وسعت هستی یافته است تا به اشاعۀ فرهنگ حسینی پرداخته و آرمان‌هایی را که برای اشاعۀ آن قرن‌ها خونِ دل خورده، در این مراسم ترویج و به جهانیان معرفی گردد.

د. فرصت پیاده‌سازی آموزه‌ها و ایجاد نمونه‌هایی از فضای جامعۀ مهدوی

شیعیان در فرصت پیاده‌روی اربعین، توانسته‌اند گوشه‌هایی از نوع زیستن انسان در عصر امام عصر(عج) را به نمایش بگذارند؛ ایثار و همدلی، وجود امنیت روانی بالا، جامعۀ بدون طبقۀ اسلامی، عدالت در زیستن و خوردن، پاک شدن تفاوت قومیتی و نژادی با حضور زواری از بیش از صد کشور دنیا، همگی نشانه‌هایی از حکومت مهدی موعود است، که در کربلا و نجف تجلی می‌یابد.

 

 4. آثار فردی

الف. تکامل احساس معنوی در سختی یک راه

وقتی انسان در مسیر اربعین، خودش را قطره‌ای از یک اقیانوس می‌بیند، تجربه‌ای از فناء فی الله و فدای اهل‌بیت شدن را در جان او به نمایش می‌گذارد. وقتی انسان در مسیر کربلا پاهایش خسته می‌شود و خستگی را عمیقاً با جسم خودش احساس می‌کند، ارتباط روحی‌اش هم با اباعبدالله الحسین(ع) بیشتر می‌شود. اصولاً تا مؤمن خودش را خرج حق و حقیقت نکند، به حد کمال نخواهد رسید.(8)

ب. تربیت دینی، تجربۀ دینی، دانش‌افزایی دینی

یکی از مسائلی که انسان را تربیت می‌کند، تجربۀ معنوی است و بنا به اصول تربیت اسلامی، افرادی صدقه می‌دهند که آثار صدقه دادن را تجربه کرده باشند. هم‌چنین افراد ملزم به دادن قرض‌الحسنه نیستند، بلکه زمانی قرض‌الحسنه می‌دهند که آثار آن را در زندگی و رشد خود دیده باشند. اربعین فرصت تجربۀ دینی و به واسطۀ آن، افزایش دانش دینی است و از این رهگذر است که فرد، تربیت دینی‌ای که مستلزم چند سال کوشش است را در چند روز در خود ایجاد می‌کند.

 

کلام آخر

سنت حسنۀ پیاده‌روی اربعین، فواید بسیاری دارد که هر کس به قدر ظرف وجودی خود، درمی‌یابد و باید فرصت تجربۀ آن را از دست ندهد. اما نکته‌ای که در این میان بسیار مهم می‌نماید، این است که باید مراقب این سنت بود که در غفلت از ذات ساده و صمیمی و معنوی آن، این تجربۀ معنوی را درکارزارهای اقتصادی و... وارد نکنیم و تمام کارکرد آن را از آن نستانیم.

 

پی‌نوشت‌ها:

(1) عبدالکریم پاک‌نیا در مقالۀ «اربعین در فرهنگ اهل‌بیت(ع)» (مبلغان، فروردین 1383، شمارۀ52) با استناد به آیات قرآنی و روایات، به بیش از سی دلیل برای اهمیت این موضوع اشاره داشته است.

(2) مستدرک الوسائل: ج10/314، با تلخیص (به نقل از: منبع پیشین، ص53).

(3) مصباح المتهجد:788.

(4) همان، ص730؛ بحارالأنوار: ج95/195.

(5) «عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ الصَّائِغِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: یَا عَلِیُّ زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ قُلْتُ: مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَهً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَهً.» (کامل‌الزیارات:۱۳۴).

(6) محمد فاضل در کتاب «تحلیل تاریخی اربعین حسینی» (تهران، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۱) در اثبات این امر، تحقیق متینی انجام داده است.

(7) آقابزرگ تهرانی، محمد محسن: «نقباء البشر»، ج1، ص349؛ مختاری، رضا: «سیمای فرزانگان»، ص193.

(8) پناهیان، علیرضا، مصاحبه با رجانیوز، شناسۀ خبر: 128987.

(دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵) ۱۱:۰۷
https://news.masjed.ir/u/idL
اظهار نظر
امتیاز را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید